عشقی که بهم دادی

★عشقی که بهم دادی★
پارت۶۳...
+از من چی میخواین؟
جیمین با وحشت پرسید .میترسید چانگمین از دستش به خاطر بودن با پسرش عصبانی بشه.
چانگمین : نگران نباش، فقط میخوام یه چیزی بگم .
جیمین نفس راحتی کشید.
چانگمین : لطفا مراقب پسرم باش .اون هنوزم پسرمه هرچند از من متنفره چانگمین اروم گفت .جیمین بلافاصله فهمید .اون میدونست بین پدر و پسر چی گذشته بود.
+حتما اقای مین.اصلا نگران نباشین!
چانگمین : منو اپا صدا کن جیمین قراره دامادم بشی مگه نه؟
چانگمین با شیطنتی که تو چشماش بود
پرسید .
جیمین سرخ شد که باعث شد چانگمین بخنده.
+بله، اپا
چانکمین ولی میتونی کمکم کنی که رابطمونو درست کنم؟
چانگمین امیدوارانه پرسید،
دلش میخواست جیمین کمکش کنه .جیمین به معنای موافقت سرشو
تکون داد .اون مطمئن میشد که رابطه بین یونگی و پدرش مثل قبل شه.
_-جیمینا؟ چرا دیر کردی؟
جیمین از دیدن یونگی که با نگاه متهم کننده ای جلوش ایستاده بود خشکش زد.
+ببخشید یونگیا با یکی قرار داشتم .
یونگی رو بغل کرد. یونگی با
گیجی نگاهش کرد.
_.کی؟
+هیونگی
.قرار نبود به یونگی بگه که پدرشو دیده
مگه نه؟ الان وقتش نبود.
یونگی سرشو تکون داد و لبهای پسر جوونو بوسید.

ادامه دارد....
دیدگاه ها (۰)

★سختی★پارت ۶۱...فسقلیا یه دلیل حرکات نامناسب دوباره در کامنت...

قهر میکنمااااا چرا از ناشناس حمایت نمیکنیددددد شما که انقدر ...

★ سختی ★پارت ۶۰...باید بگم دوباره به دلیل حرکات بد بد و نامن...

#تکپارتی_درخواستیکاپل : نامجین---**عنوان: "جذابیت‌های ناپیدا...

MY BAD BOY

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط