روی پیشانی بختم خط به خط چین دیده ام

روی پیشانی بختم خط به خط چین دیده ام
بسکه خود را در دل آیینه غمگین دیده ام

مو سپیدم مو سپیدم موسپیدم مو سپید
گرگ باران دیده هستم، برف سنگین دیده ام

آه یک چشمم زلیخا آن یکی یعقوب شد
حال یوسف را ببینم با کدامین دیده ام؟

آشنا هستی به چشمم صبر کن، قدری بخند
یادم آمد، مـن تورا روز نخستین دیده ام

بیستون دیشب به چشمم جاده ای هموار بود
ابن سیرین را خبر کن، خواب شیرین دیده ام

#حمید_رضا_برقعی
دیدگاه ها (۱)

جهانخالی تر از آن استکه جای خالی تو را حس نکنمو خیال کنچه خا...

آمدی خنجر خود را به نگاهم بزنی تا شبی یک تنه بر قلب سپاهم بز...

آه یک چشمم زلیخا آن یکی یعقوب شدحال یوسف را ببینم با کدامین ...

اگر می‌شد صدا را دید چه گل‌هایی... چه گل‌هایی! که از باغ ِ ص...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط