فردا اگر بدون تو باید به سر شود

فردا اگر بدون تو باید به سر شود
فرقی نمی کند شب من کی سحر شود

شمعی که در فراق بسوزد سزای اوست
بگذار عمر بی تو سراپا هدر شود

رنج فراق هست و امید وصال نیست
این "هست و نیست" کاش که زیر و زبر شود

رازی نهفته در پس حرفی نگفته است
مگذار درد دل کنم و دردسر شود

ای زخم دلخراش لب از خون دل ببند
دیگر قرار نیست کسی باخبر شود

موسیقی سکوت صدایی شنیدنی است
بگذار گفتگو به زبان هنر شود
دیدگاه ها (۳)

بگیر آنقدر محکم در بغل دلبسته ی خود راکه در بر دارد انگاری ه...

هیچ انتظارے از کسے ندارم!و این ..نشان دهندھ قدرت من نیست!مسئ...

ما خانه بدوشیم و جهان خانه ما نیست" در حلقه ما نیست هرآنکس ک...

آخرین بوسه چشمان تو برچشم ترم یادم هست،،،،آغاز بی پایان آن د...

فردا اگر بدون تو باید به سر شودفرقی نمی کند شب من کی سحر شود...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط