خدایا نیازمند به ارامشم

خدایا نیازمند به ارامشم. به خدا گفتم: از بازی آدمهایت خسته شده ام! چرا مرا از خاک آفریدی؟ چرا از آتش نیستم !؟
تا هرکه قصد داشت بامن بازی کند، او را بسوزانم !

خدا گفت: تو را از خاک آفریدم
تا بسازی ! . . . نه بسوزانی !
تو را از خاک، از عنصری برتر ساختم . . . تا با آب گـِل شوی و زندگی ببخشی . . . از خاک آفریدم تا اگر آتشت زنند ! . . . بازهم زندگی کنی و پخته تر شوی . . . باخاک ساختمت تا همراه باد برقصی . . . تا اگر هزار بار تو را بازی دادند، تو برخیزی ! . . . سر برآوری ! . . .
در قلبت دانهٔ عشق بکاری ! . . .
و رشد دهی و از میوهٔ شیرینش زندگی را دگرگون سازی ! . . .
پس به خاک بودنت ببال . . .

و من هیچ نداشتم تا بگویم...
دیدگاه ها (۸)

. زبان حال زینب (س) در اربعین: آﻣﺪم اﯾﻨﺠﺎ دوﺑﺎره...ﻟﺸﮕﺮت ﯾﺎد...

عکسی تامل برانگیز،از کوچ انسان به سوی پروردگار خویش، میروی ب...

آذر ماه سلام ...لطفا کمی مهربانتر از آبان باشپر از خبرهای خو...

ﮐﺎﺭﻭﺍﻥ ﺍﺭﺑﻌﻴﻦﮐﺎﺭﻭﺍﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﯿﺮﺳﯿﺪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ، ﺩﻝ ﺯﯾﻨﺐ ﺩﺭ ﺍﻟﺘﻬﺎﺏ ﺍ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط