قول دادم به خودم غصه تراشی نکنم

قول دادم به خودم غصه تراشی نکنم
فکر این را که تو باشی و نباشی نکنم
فکر این را که تو هر روز بیایی سر ظهر
روی گلدان دلم آب بپاشی نکنم!
حوض این خاطره را گرچه پر از گِل شده است
قول دادم به خودم بعد تو کاشی نکنم!
من پر از زخم جگرسوزم و باید بروم
که تو را اینهمه درگیر حواشی نکنم...
دیدگاه ها (۱)

کاش بعضی ها غریبه می ماندند ؛آشنا که می شوند چقدر غریبت می ک...

بعضی حرف هابوی عطرو نسیم بهشت را می دهند برخی نگاه ها آم راب...

بهانه ی کشش عشق و کوشش دل منهمین غم است که مقصود آفریننده اس...

WISH MEET YOUPART 14( ادمین. بعد از ناهار میها و خانواده‌اش ...

عشق ممنوع

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط