رمان عشق چیز خوبیه پارت
رمان عشق چیز خوبیه پارت ۸
وسایل رو چیدم که زنگ خونه خورد رفتم و درو باز کردم و بغلشون کردم
ات : بیاین داخل
لینو و لایا : اووو چقدر چیز میز چیدی
ات : معلومه چون بهترین دوستام اومدن دیگه
وقتی درو بستم دوباره صدای زنگ در اومد رفتم باز کردم دیدم کوکه و دوتا پسر هم همراهش هست
ات : اونا کین ؟
کوک : دوستامم جیمین و جی هوپ
ات : سلام خوشبختم
جی هوپ و جیمین : سلام خوشبختم
بچه هارو هدایت کردم به سمت تلویزیون که فیلم ترسناک ببینم جیمین و جی هوپ هم اومدن کنار ما نشستن فیلم ترسناک رو گذاشتم کوک هم اومد بغل دست من نشست
ات : کوک برو اونور میخوام پیشت دوستام بشینم
کوک : باشه 🥺
سر صحنه ای ترسناک فیلم ترسناک بودیم که یهو دیدم کوک پفیلا هارو ریخت هوا بهش خندیدم و گفتم ترسیدی ؟
کوک : نه بابا ترس چیه ( دروغ میگه )
ویو لینا
از ترس نمیدونم چیشد پریدم بغل جیمین محکم بغلم کرد
لینا : ولم کن
جیمین : مث اینکه ترسیدی بزار بغلت کنم اروم شی ( شیطون )
ویو لایا
دیدم جی هوپ داره منو نگاه میکنه
لایا : چرا زل زدی به من
جی هوپ : چون مث ماه زیبایی
وقتی این حرف رو زد خجالت کشیدم ( لاس با موفقیت انجام شد 😂 )
ویو ات
دیدم لینو بغله جیمینه و لایا هم داره با جی هوپ حرف میزنه خوشحال شدم و خندم گرفت
بعد از فیلم ترسناک فیلم عاشقونه گذاشتم که یهو رسید به صحنه ی بوسیدن تمام هم نمیشد از خجالت مردم
کوک داشت منو منحرفانه نگاه میکرد و جی هوپ هم داشت لایا رو نگاه میکرد و جیمین هم لینو رو یهو کوک منو بغل کرد
ات : بزارم زمین
کوک : نخیر امشب کلی کار دارم
ویو لایا
یهو جی هوپ منوبغل کرد و برد توی اتاق دیدم داره لخت میشه
ویو لینو
جمین هم منو بغل کرد برد تو اتاق
ادامه دارد
وسایل رو چیدم که زنگ خونه خورد رفتم و درو باز کردم و بغلشون کردم
ات : بیاین داخل
لینو و لایا : اووو چقدر چیز میز چیدی
ات : معلومه چون بهترین دوستام اومدن دیگه
وقتی درو بستم دوباره صدای زنگ در اومد رفتم باز کردم دیدم کوکه و دوتا پسر هم همراهش هست
ات : اونا کین ؟
کوک : دوستامم جیمین و جی هوپ
ات : سلام خوشبختم
جی هوپ و جیمین : سلام خوشبختم
بچه هارو هدایت کردم به سمت تلویزیون که فیلم ترسناک ببینم جیمین و جی هوپ هم اومدن کنار ما نشستن فیلم ترسناک رو گذاشتم کوک هم اومد بغل دست من نشست
ات : کوک برو اونور میخوام پیشت دوستام بشینم
کوک : باشه 🥺
سر صحنه ای ترسناک فیلم ترسناک بودیم که یهو دیدم کوک پفیلا هارو ریخت هوا بهش خندیدم و گفتم ترسیدی ؟
کوک : نه بابا ترس چیه ( دروغ میگه )
ویو لینا
از ترس نمیدونم چیشد پریدم بغل جیمین محکم بغلم کرد
لینا : ولم کن
جیمین : مث اینکه ترسیدی بزار بغلت کنم اروم شی ( شیطون )
ویو لایا
دیدم جی هوپ داره منو نگاه میکنه
لایا : چرا زل زدی به من
جی هوپ : چون مث ماه زیبایی
وقتی این حرف رو زد خجالت کشیدم ( لاس با موفقیت انجام شد 😂 )
ویو ات
دیدم لینو بغله جیمینه و لایا هم داره با جی هوپ حرف میزنه خوشحال شدم و خندم گرفت
بعد از فیلم ترسناک فیلم عاشقونه گذاشتم که یهو رسید به صحنه ی بوسیدن تمام هم نمیشد از خجالت مردم
کوک داشت منو منحرفانه نگاه میکرد و جی هوپ هم داشت لایا رو نگاه میکرد و جیمین هم لینو رو یهو کوک منو بغل کرد
ات : بزارم زمین
کوک : نخیر امشب کلی کار دارم
ویو لایا
یهو جی هوپ منوبغل کرد و برد توی اتاق دیدم داره لخت میشه
ویو لینو
جمین هم منو بغل کرد برد تو اتاق
ادامه دارد
- ۳۷.۱k
- ۰۱ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط