زندگی مافیایی من پارت ۱۸
ویو ا/ت
رفتم عمارت همین که در ور باز کردم با جونگ کوک که روی مبل نشسته بود داشت سیگار میکشید رو به رو شدم به خدمت کار گفتم وسایلم رو که خریده بودم رو ببره اتاقم بعد رفتم سمتش و نشستم روی پاهاش سیگار رو ازش گرفتم و یه پک کشیدم
+دیر کردی
_ببخشید اما کارم طول کشید بعد هم با لارا رفتیم یه چیزی خوردیم و رسوندمش خونش
+دو تا
_دو تا چی؟
+تنبیه
_چییی
+تنبیه اول برای اینکه دیر اومدی تنبیه دوم برای اینکه الان سیگار کشیدی
_پس کارم ساختس
سیگار رو از دستم گرفت و خاموش کرد
+تنبیه اولت کنسله چون خودت اومدی روی پام نشستی
_خب پس نمیخواد تنبیه دوم رو بگی
بودن درنگ رفتم سراغ لباش و یه مک محکم زدم خواستم ازش جدا شم که محکم منو تو بغلش فشورد و روم خیمه زد و خیلی وحشیانه به لبام مک میزد
بعد چند مین ازم جدا شد و گفت
+ولی این تنبیهی نبود که برات در نظر داشتن
بعد منو برآید استایل بغل کرد و برد توی اتاق خودش و پرتم کرد روی تخت .................
(دوست داری بمونی تو خماری...........وای دلم نمیاد)
و دوباره روم خیمه زد
+تنبیهت اینه که از این به بعد اتاقت با من یکی باشه نمیخوام اتاق هامون جدا باشه و بعد از این پیش خودم میمونی
_چشم......د..ددی
+چ..چی...چی گفتی
_گفتم دد...
نزاشت حرفم رو بزنم و دوباره حمله ور شد روی لبام
بعد چند مین ازم جدا شد و کنارم روی تخت افتاد و ملافه رو روی هر دومون کشید و خوابیدم
صبح روز بعد
ویو ا/ت
با صدا آلارم گوشی از خواب بیدار شدم کوک هنوز خواب بود به ساعت نگاه کردم ۶بود ما باید ساعت ۸:۳۰سر جلسه باشیم
_جونگ کوک ........ جونگ بلند شو ........کوک ........جونگ کوک
ددیییییییییییییییی(داد)
که سریع از جاش بلند شد و به سمتم حمله ور شد
+الان چی گفتی
_گفتم بیدار شو
+بعدش
_جونگ کو.....
+بعدش
_ددی
که لبش رو کوبوند رو لبام (آه دیگه دارم عصبی میشم بسه دیگه خیلی بوسیدیش
+ادمین نیام به سراغت😤
باشه عشقم من غلط کردم)
ازم جدا شد
_بلند شو باید برای جلسه آماده شیم
از روم بلند شد و رفت حموم منم رفتم اتاق خودم و رفتم حموم (دیگه حوصله ندارم بنویسم ، دیگه حاضر شدن)
از اتاق رفتم بیرون که محو کوک شدم اونم محو من شد
+آماده ای
_کاملا
رفتیم سوار ماشین شدیم و به سمت شرکت حرکت کردیم
(داخل شرکت)
کوک رفت توی اتاق تا قبل از این که منو معرفی کنه چند کلمه حرف بزنه منم از لایه در به کسانی که حضور داشتن نگاه میکردم چ.... چیییی اون..... اون اینجا چیکار میکنه ...........
۱۵لایک
۲۰کامنت
رفتم عمارت همین که در ور باز کردم با جونگ کوک که روی مبل نشسته بود داشت سیگار میکشید رو به رو شدم به خدمت کار گفتم وسایلم رو که خریده بودم رو ببره اتاقم بعد رفتم سمتش و نشستم روی پاهاش سیگار رو ازش گرفتم و یه پک کشیدم
+دیر کردی
_ببخشید اما کارم طول کشید بعد هم با لارا رفتیم یه چیزی خوردیم و رسوندمش خونش
+دو تا
_دو تا چی؟
+تنبیه
_چییی
+تنبیه اول برای اینکه دیر اومدی تنبیه دوم برای اینکه الان سیگار کشیدی
_پس کارم ساختس
سیگار رو از دستم گرفت و خاموش کرد
+تنبیه اولت کنسله چون خودت اومدی روی پام نشستی
_خب پس نمیخواد تنبیه دوم رو بگی
بودن درنگ رفتم سراغ لباش و یه مک محکم زدم خواستم ازش جدا شم که محکم منو تو بغلش فشورد و روم خیمه زد و خیلی وحشیانه به لبام مک میزد
بعد چند مین ازم جدا شد و گفت
+ولی این تنبیهی نبود که برات در نظر داشتن
بعد منو برآید استایل بغل کرد و برد توی اتاق خودش و پرتم کرد روی تخت .................
(دوست داری بمونی تو خماری...........وای دلم نمیاد)
و دوباره روم خیمه زد
+تنبیهت اینه که از این به بعد اتاقت با من یکی باشه نمیخوام اتاق هامون جدا باشه و بعد از این پیش خودم میمونی
_چشم......د..ددی
+چ..چی...چی گفتی
_گفتم دد...
نزاشت حرفم رو بزنم و دوباره حمله ور شد روی لبام
بعد چند مین ازم جدا شد و کنارم روی تخت افتاد و ملافه رو روی هر دومون کشید و خوابیدم
صبح روز بعد
ویو ا/ت
با صدا آلارم گوشی از خواب بیدار شدم کوک هنوز خواب بود به ساعت نگاه کردم ۶بود ما باید ساعت ۸:۳۰سر جلسه باشیم
_جونگ کوک ........ جونگ بلند شو ........کوک ........جونگ کوک
ددیییییییییییییییی(داد)
که سریع از جاش بلند شد و به سمتم حمله ور شد
+الان چی گفتی
_گفتم بیدار شو
+بعدش
_جونگ کو.....
+بعدش
_ددی
که لبش رو کوبوند رو لبام (آه دیگه دارم عصبی میشم بسه دیگه خیلی بوسیدیش
+ادمین نیام به سراغت😤
باشه عشقم من غلط کردم)
ازم جدا شد
_بلند شو باید برای جلسه آماده شیم
از روم بلند شد و رفت حموم منم رفتم اتاق خودم و رفتم حموم (دیگه حوصله ندارم بنویسم ، دیگه حاضر شدن)
از اتاق رفتم بیرون که محو کوک شدم اونم محو من شد
+آماده ای
_کاملا
رفتیم سوار ماشین شدیم و به سمت شرکت حرکت کردیم
(داخل شرکت)
کوک رفت توی اتاق تا قبل از این که منو معرفی کنه چند کلمه حرف بزنه منم از لایه در به کسانی که حضور داشتن نگاه میکردم چ.... چیییی اون..... اون اینجا چیکار میکنه ...........
۱۵لایک
۲۰کامنت
۱۰.۹k
۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.