باران که می آید حضور مبهم یک هیچ مرا فرا میگیرد تپش ها

باران که می آید حضور مبهم "یک هیچ" مرا فرا میگیرد. تپش های قلبم به شمارش می افتند, دم می رود و بازدم به سختی باز میگردد. دلم سخت میگیرد...
دیدگاه ها (۲)

چیزی در کلامم نیست جز دوستت دارم هایی که واژه نیستن , مثل دم...

خودم را آماده میکنم برای رقصیدن...باید در جشن آشنایی تو و عش...

خدایا حواست هست؟! صدای هق هق گریه هایم... از همان گلویی می...

رفتار عاشقانه زن را باید از دلتنگیش فهمید...از شوق و بی تابی...

عزیز کردهٔ قلبم !من هیچوقت قرار نیست آن شبي را فراموش کنم ك ...

کبریت

<><><><><><><><><><>﷼ نامه ای به جهان !!گفته بودی که بیایی ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط