در انتظار تـو تا کی سحر شماره کنم؟
در انتظار تـو تا کی سحر شماره کنم؟
ورق ورق ، شب تقویم خویش پاره کنم؟
نشانه های تو، بر چوب خطِّ هفته زنم
که جمعه بگذرد و شنبه را شماره کنم
برای خواستن خیر مُطلقی که تویی
ز هر کتاب ز هر باب استخاره کنم
شب و خیال و سراغ تو، باز می آیم
که بُهت خانه ی در بسته را ،نظاره کنم
تو کی ز راه می آیی که شهر شب زده را
به روشنایی چشمم چراغواره کنم؟
ز یاس های تـو مشتی بپاشم از سر شوق
به روی آب و قدح را پر از ستاره کنم
هزار بوسه ی از انتظار لک زده را
نثار آن لب خوش خندِ خوش قواره کن
هنوز هم غزلم شوکرانی است الّا
که از لب تو شکرخندی استعاره کنم
#استاد_حسین_منزوی
⚜⚜⚜⚜
#خاص
ورق ورق ، شب تقویم خویش پاره کنم؟
نشانه های تو، بر چوب خطِّ هفته زنم
که جمعه بگذرد و شنبه را شماره کنم
برای خواستن خیر مُطلقی که تویی
ز هر کتاب ز هر باب استخاره کنم
شب و خیال و سراغ تو، باز می آیم
که بُهت خانه ی در بسته را ،نظاره کنم
تو کی ز راه می آیی که شهر شب زده را
به روشنایی چشمم چراغواره کنم؟
ز یاس های تـو مشتی بپاشم از سر شوق
به روی آب و قدح را پر از ستاره کنم
هزار بوسه ی از انتظار لک زده را
نثار آن لب خوش خندِ خوش قواره کن
هنوز هم غزلم شوکرانی است الّا
که از لب تو شکرخندی استعاره کنم
#استاد_حسین_منزوی
⚜⚜⚜⚜
#خاص
۵.۹k
۲۹ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.