باز هم آمد مرداد گرم زیبا نزدیکترین ماه فصل تابستان به پن

باز هم آمد مرداد گرم زیبا نزدیکترین ماه فصل تابستان به پنجه ی آتش وار خورشید تابان و تکرار شد این روز خاص
یکسال دیگر گذشت و پخته تر گشت
سودای چموش بُرنای ِ عمرم
هرچند به پایان راه نزدیک تر میشوم
اما خاطراتی که
از دوران طفولیت تا به حال اتفاق افتاده
شبیه سکانس فیلمی در پرده ی سفید ذهنم با سرعت عبور میکند
بر روی بعضی خاطرات کلیک میکنم و آرام به آنها میپردازم
گاه خنده و شور
گاهی حسرت و آه
گاه در انتظار تکرار دوباره
و رد خواهم شد
تا به سپیدی موهایم برسم
به بغض غریب قلبم که هنوز به عشق ایمان دارد
و دست تمنای شانه هایم که در هوای خواستن نگاهش بال و پر می زند ...
دیدگاه ها (۹)

‍ در خیالات خودم در زیر بارانی که نیستمیرسم با تو به خانه، ا...

.گاهی خاطره ها زخم می شوندگاهی بغض که مرورش میسوزاند دلت را ...

ســــــلامصبح زیباتون بخیر و مملو از عشق و محبتبـراتــون از ...

صبح شد پنجره هاخندیدندشــاخه‌هـا رقصیدندهمه جا بوی شکفتن جار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط