عشق منو تو
#عشق_منو_تو
پارت ۷💎
ا.ت:من کجام توچرا اینجایی
شوگا:صبح بخیر بیبی گرلم
ا.ت:چرا من اینجام
شوگا:ههه مقل اینکه یادت رفته دیشب تا ۱۰ راند رفتیم درد که نداری کلی دلتو ماساژ دادم
ا.ت:چی چی میگی چه اتفاقی افتاده
شوگا:میدونم توی شوکی ولی از الان به بعد تو همسر منی
ا.ت:چرا اون وقت
شوگا:چون دیشب پaردتو زدم بیبی
ا.ت:چی چرا دخترونگیمو ازگرفتی😭
شوگا: ولی خودت خواستی تازه گفتی تا ۱۰ راند بریم خودت میگفتی بهت نیاز دارم تازه دیkتمو هم لیsیدس یا بهتره بگم خوردی
ویو ا.ت
نمیدونم چرا ولی از این اتفاق ناراحت هم نشدم حس عجیبی داشتم که یهو امد روم خیمه زد
ا.ت:چکار میکنی
شوگا:تاجایی که من یادمه بیبی گرلم باید بهم هدیه بده که تا صبح دلسو ماساژ دادم که دلش درد نکنه
ا.ت:ولی نمیدونم چِم شده بود یهو لbامو گذاشتم روی لباش و مkمیزدم دستامو گذاشتم دور گردنش و باهاش همکاری میکردم بعد از ۳ مین ولم کرد
ا.ت:شروع کرد به گریه کردن
شوگا:چی شده ا.ت دلت درد میکنه( شوکه)
ا.ت:من معذرت میخوام
شوگا:چرا بیبی گرلم
ا.ت:من دوست دارم
شوگا:این که گریه نداره بیا بغلم
ا.ت :سرمو گذاشتم روی سینه اش خیلی نرم بود دلم نمیخواست از بغلش بیام بیرون
شوگا:دیگه گریه نکن بیا بریم صبحانه بخوریم دیگه هم نیاز نیست که خدمتکار شخصی من باشی از این به بعد تو همسر منی باشه
ا.ت:باشه( خنده)
ویو ا.ت
رفتیم پایین برای صبحانه نشستیم سر میز که
شوگا:ا.ت بیا بشین (نشونه با پاهاش)
ا.ت:همینجا خوبه
شوگا:میگم بیا با کمی داد
ا.ت:باشه ددی چرا عصبی میشی
ذهن ا.ت:واییی خاک برسرم این چی بود گفتم
شوگا:پوزخند
ویو ا.ت
یک لقمه شوگا بهم میداد یک لقمه هم من به شوگا می دادم
شوگا:یک لقمه به به ا.ت که ناخنمو کرد داخل دهنش و مک زد بعد آورد بیرون
شوگا:تا دیشب چیز دیگ ای میخوردی الان انگشتمو میخوری
ا.ت:سرخ شد
شوگا:پورخند
ا.ت:میش بعد از صبحانه بریم خرید
شوگا:باشه ولش شرط داره
ا.ت:چه شرطی
شوگا:بعد از صبحانه بیا اتاقم میفهمی
ویو ا.ت
کمک آجوما میز رو جمع کردم رفتم داخل اتاق شوگا تاحالا به اتاق شوگا توجه نکرده بودم یک پیانو داخل اتاقش بود با گیتارش و اتاقش تم مشکی سفید بود رفتم دیدم شوگا نیست دروبستم که پرت شدم روی تخت که یهو
ادامه داخل کامنت ها اسمات داره جنبه نداری نخون ولی اگر حماین نکنی میام پی وی جرت میدم
پارت ۷💎
ا.ت:من کجام توچرا اینجایی
شوگا:صبح بخیر بیبی گرلم
ا.ت:چرا من اینجام
شوگا:ههه مقل اینکه یادت رفته دیشب تا ۱۰ راند رفتیم درد که نداری کلی دلتو ماساژ دادم
ا.ت:چی چی میگی چه اتفاقی افتاده
شوگا:میدونم توی شوکی ولی از الان به بعد تو همسر منی
ا.ت:چرا اون وقت
شوگا:چون دیشب پaردتو زدم بیبی
ا.ت:چی چرا دخترونگیمو ازگرفتی😭
شوگا: ولی خودت خواستی تازه گفتی تا ۱۰ راند بریم خودت میگفتی بهت نیاز دارم تازه دیkتمو هم لیsیدس یا بهتره بگم خوردی
ویو ا.ت
نمیدونم چرا ولی از این اتفاق ناراحت هم نشدم حس عجیبی داشتم که یهو امد روم خیمه زد
ا.ت:چکار میکنی
شوگا:تاجایی که من یادمه بیبی گرلم باید بهم هدیه بده که تا صبح دلسو ماساژ دادم که دلش درد نکنه
ا.ت:ولی نمیدونم چِم شده بود یهو لbامو گذاشتم روی لباش و مkمیزدم دستامو گذاشتم دور گردنش و باهاش همکاری میکردم بعد از ۳ مین ولم کرد
ا.ت:شروع کرد به گریه کردن
شوگا:چی شده ا.ت دلت درد میکنه( شوکه)
ا.ت:من معذرت میخوام
شوگا:چرا بیبی گرلم
ا.ت:من دوست دارم
شوگا:این که گریه نداره بیا بغلم
ا.ت :سرمو گذاشتم روی سینه اش خیلی نرم بود دلم نمیخواست از بغلش بیام بیرون
شوگا:دیگه گریه نکن بیا بریم صبحانه بخوریم دیگه هم نیاز نیست که خدمتکار شخصی من باشی از این به بعد تو همسر منی باشه
ا.ت:باشه( خنده)
ویو ا.ت
رفتیم پایین برای صبحانه نشستیم سر میز که
شوگا:ا.ت بیا بشین (نشونه با پاهاش)
ا.ت:همینجا خوبه
شوگا:میگم بیا با کمی داد
ا.ت:باشه ددی چرا عصبی میشی
ذهن ا.ت:واییی خاک برسرم این چی بود گفتم
شوگا:پوزخند
ویو ا.ت
یک لقمه شوگا بهم میداد یک لقمه هم من به شوگا می دادم
شوگا:یک لقمه به به ا.ت که ناخنمو کرد داخل دهنش و مک زد بعد آورد بیرون
شوگا:تا دیشب چیز دیگ ای میخوردی الان انگشتمو میخوری
ا.ت:سرخ شد
شوگا:پورخند
ا.ت:میش بعد از صبحانه بریم خرید
شوگا:باشه ولش شرط داره
ا.ت:چه شرطی
شوگا:بعد از صبحانه بیا اتاقم میفهمی
ویو ا.ت
کمک آجوما میز رو جمع کردم رفتم داخل اتاق شوگا تاحالا به اتاق شوگا توجه نکرده بودم یک پیانو داخل اتاقش بود با گیتارش و اتاقش تم مشکی سفید بود رفتم دیدم شوگا نیست دروبستم که پرت شدم روی تخت که یهو
ادامه داخل کامنت ها اسمات داره جنبه نداری نخون ولی اگر حماین نکنی میام پی وی جرت میدم
۲.۶k
۰۲ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.