هبوطچون است حال بستان ای باد نوبهاری

هبوط....چون است حال بستان ای باد نوبهاری
کز بلبلان برآمد فریاد بی‌قراری

ای گنج نوشدارو با خستگان نگه کن
دیدگاه ها (۳)

هبوط.....می‌دهم مستی به دل‌ها گرچه مستورم ز چشمبوی آغوش بهار...

هبوط....بر گردن و بر دست من بر بند آن زنجیر راا..

هبوط....آن خوشدلی کجا شد؟ وان دور کو که ما رادیدار می‌نمودی،...

هبوط..... آه ای یقین گمشده، ای ماهی گریزدر برکه های آینه لغز...

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینمبیا کز چشم بیمارت هزارا...

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم . . .

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط