پارت ۱۶😂😂همه مردن برا این پارت
یک هفته بعد..
خاهر جیمین جوکمین با دخترش سوجون ب عمارت اومده بود.
...
ا/ت از پله ها اومد پایین
سردرد داشت.
صدای صحبت از هال میومد.
ا/ت نخاست سمت هال برع..
راهشو سمت آشپزخونه کج کرد.
جیمین_ا/ت
ا/ت کلافه جواب داد:
بلع
سوجون_دایی ژیمینا این ژنداییع؟
جیمین_سوجونو ت بغلش فشار داد
_اهوم زنداییع
ا/ت بیا اینجا بشین..
ا/ت با تعجب سمت حال رفت و کنار جیمین نشست..
جیمین_جوکمین ا/ت.....ا/ت جوکمین
جوکمین_خشبختم ا/ت اصمایل"
ا/ت_منم خشبختم
سوجون_ژندایی شما شِقَد خوجگلی..
ا/ت ک شیرین زبونیای سوجون رو دید.گونشو بوسید"
ا/ت_مرسی خانم کوچولو
سوجون_میقام ت بخل ژندایی بجینم
سوجون ت بغل ا/ت نشست..سرشو رو شونه ا/ت گذاشت
جوکمین_هعی دختر ا/تو اذیت نکن..
ا/ت_ن اذیت نمیکنه بزار بمونع..
جیمین_جوکمین بیا ت اتاقم کارت دارم.تنها بیا..
جوکمین_باشع
...
جیمین کل اتفاق هارو از قمار تا ازدواج با ا/ت رو برای جوکمین تعریف کرد..
جوکمین_،جیمین در حق ا/ت بدی کردی..
........
جیمین و جوکمین بعد دو ساعت اومدن پایین..
ا/ت و سوجون رو مبل ت بغل هم خابشون برد.........
خاهر جیمین جوکمین با دخترش سوجون ب عمارت اومده بود.
...
ا/ت از پله ها اومد پایین
سردرد داشت.
صدای صحبت از هال میومد.
ا/ت نخاست سمت هال برع..
راهشو سمت آشپزخونه کج کرد.
جیمین_ا/ت
ا/ت کلافه جواب داد:
بلع
سوجون_دایی ژیمینا این ژنداییع؟
جیمین_سوجونو ت بغلش فشار داد
_اهوم زنداییع
ا/ت بیا اینجا بشین..
ا/ت با تعجب سمت حال رفت و کنار جیمین نشست..
جیمین_جوکمین ا/ت.....ا/ت جوکمین
جوکمین_خشبختم ا/ت اصمایل"
ا/ت_منم خشبختم
سوجون_ژندایی شما شِقَد خوجگلی..
ا/ت ک شیرین زبونیای سوجون رو دید.گونشو بوسید"
ا/ت_مرسی خانم کوچولو
سوجون_میقام ت بخل ژندایی بجینم
سوجون ت بغل ا/ت نشست..سرشو رو شونه ا/ت گذاشت
جوکمین_هعی دختر ا/تو اذیت نکن..
ا/ت_ن اذیت نمیکنه بزار بمونع..
جیمین_جوکمین بیا ت اتاقم کارت دارم.تنها بیا..
جوکمین_باشع
...
جیمین کل اتفاق هارو از قمار تا ازدواج با ا/ت رو برای جوکمین تعریف کرد..
جوکمین_،جیمین در حق ا/ت بدی کردی..
........
جیمین و جوکمین بعد دو ساعت اومدن پایین..
ا/ت و سوجون رو مبل ت بغل هم خابشون برد.........
۷۹.۷k
۰۴ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.