پارت ۱۵
جیمین_چته هار شدی؟
ا/ت_ نمیخام ببینمت...
جیمین_نکنه یادت رفته الان از لحاظ جسمی رو روحی مال من شدی؟ دیشبو برات یاداوری کنم؟
ا/ت_هعق گمشوو مگ نمیگفتی هرزم؟
ی هرزه ک هرشب زیر یکی میخابع؟
جیمین_نمدونستم باکره ای
ا/ت_هع
ا/ت از تخت بلند شد و خاست طرف حموم برع
ا/ت_عاخخ دلم..
جیمین رفت سمت ا/ت و بازوشو گرف_چت شد یهو
ا/ت_دلم..
جیمین ا/تو براید استایل بغل کرد و سمت حموم برد..
جیمین وانو پر کرد و ب بدن برهنه ا/ت ک پر از کبودی بود نگاه کرد..
لباسای خدشو در آورد و پشت ا/ت تو وان نشست.
ا/ت_ت ت چر اومدی
جیمین_دلم خاست باهات حموم کنم.
شروع کرد ب ماساژ دادن زیر دل ا/ت
نفسای ا/ت منظم شد...
و ت بغل جیمین خابش برد
جیمین نگا ب ا/ت کرد ک ت بغلش خابش برده..
کم کم ا/ت داشت ت دلش جا باز میکرد.
اون از زیبایی چیزی کم نداشت ..
جیمین لبای دخترک را سطحی بوسید و از حموم آوردش بیرون ....
سعی کرد عشق درونشو بی سر و صدا از بین ببرع:)
ا/ت_ نمیخام ببینمت...
جیمین_نکنه یادت رفته الان از لحاظ جسمی رو روحی مال من شدی؟ دیشبو برات یاداوری کنم؟
ا/ت_هعق گمشوو مگ نمیگفتی هرزم؟
ی هرزه ک هرشب زیر یکی میخابع؟
جیمین_نمدونستم باکره ای
ا/ت_هع
ا/ت از تخت بلند شد و خاست طرف حموم برع
ا/ت_عاخخ دلم..
جیمین رفت سمت ا/ت و بازوشو گرف_چت شد یهو
ا/ت_دلم..
جیمین ا/تو براید استایل بغل کرد و سمت حموم برد..
جیمین وانو پر کرد و ب بدن برهنه ا/ت ک پر از کبودی بود نگاه کرد..
لباسای خدشو در آورد و پشت ا/ت تو وان نشست.
ا/ت_ت ت چر اومدی
جیمین_دلم خاست باهات حموم کنم.
شروع کرد ب ماساژ دادن زیر دل ا/ت
نفسای ا/ت منظم شد...
و ت بغل جیمین خابش برد
جیمین نگا ب ا/ت کرد ک ت بغلش خابش برده..
کم کم ا/ت داشت ت دلش جا باز میکرد.
اون از زیبایی چیزی کم نداشت ..
جیمین لبای دخترک را سطحی بوسید و از حموم آوردش بیرون ....
سعی کرد عشق درونشو بی سر و صدا از بین ببرع:)
۷۱.۰k
۰۴ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.