رمان گرگینه ی من
p¹⁸
اسلاید دو استایل آت پارت ¹⁷
قیافه ی دخترا رو میزارم
شائون : چ...چی؟! ..تو خون آشامی؟؛
ات : ارع...شائون لطفاً ازم دور شوو
شائون : چرا؟!
ات : من به خونه احتیاج دارم و تو داری تحریکم میکنی
کوک : بیا (خون میده)
ات : همه خون را سر کشیدم که شاد با تعجب نگاه میکرد...
شائون : عررررر... منم میخوام خون آشام باشم (میپره بالا پایین)
کوک : مطمئنی (دندوناشو نشون میده)
شائون : آیششش.. مردک رو مخ باستانی
کوک : باستانی؟!
شائون : آره خون آشاما قدیمین پس تو باستانی هستی (ایشون دارن رو مخ آقای جئون رژه میرن)
کوک : دختره ی... (بقیشو نمیگه و حرصی نگا میکنه)
ات : چی بگم به شما دوتا...بلند شدم و رفتم سمت در آفتاب داشت همه جارو میگرفت...خیلی گرم بود...توی فکر بودم که ته اومد..سلام:)
ته : سلام خانوم کوچولو(از کمر آت میگیره و به خودش میچسبونه)(حسود ما؟! اصلااا)
شائون و کوک: 😐
اسلاید دو استایل آت پارت ¹⁷
قیافه ی دخترا رو میزارم
شائون : چ...چی؟! ..تو خون آشامی؟؛
ات : ارع...شائون لطفاً ازم دور شوو
شائون : چرا؟!
ات : من به خونه احتیاج دارم و تو داری تحریکم میکنی
کوک : بیا (خون میده)
ات : همه خون را سر کشیدم که شاد با تعجب نگاه میکرد...
شائون : عررررر... منم میخوام خون آشام باشم (میپره بالا پایین)
کوک : مطمئنی (دندوناشو نشون میده)
شائون : آیششش.. مردک رو مخ باستانی
کوک : باستانی؟!
شائون : آره خون آشاما قدیمین پس تو باستانی هستی (ایشون دارن رو مخ آقای جئون رژه میرن)
کوک : دختره ی... (بقیشو نمیگه و حرصی نگا میکنه)
ات : چی بگم به شما دوتا...بلند شدم و رفتم سمت در آفتاب داشت همه جارو میگرفت...خیلی گرم بود...توی فکر بودم که ته اومد..سلام:)
ته : سلام خانوم کوچولو(از کمر آت میگیره و به خودش میچسبونه)(حسود ما؟! اصلااا)
شائون و کوک: 😐
- ۳.۲k
- ۳۰ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط