ات ویو 2/2
ات ویو 2/2
صبح پاشدم دیدم جونگکوک بغلم خوابه بیدارش نکردم مثله یه بچه خرگوش خوابیده بود صورتمو بردم نزدیک صورتش و یه لحظه حس نکردم چی شد و یه گرمایی روی لبام حس کردم حس خوبی بود
: دیشب فکر کنم زیاد برات کافی نبود نه
_ : چرا چراااا
: من یه جا کار دارم دارم میرم بای
_: بای
(باهم دوست نیستن)
ات ویو
پاشدم اماده شدم برای دانشگاه تو دانشگاه حوصله هیچ کسو نداشتم حتی خودم استاد اومد و درسو شروع کرد سرمو کردم تو گوشی چون از درس ادبیات متنفر بودم و یهو استاد گف
استاد : کیم ات جواب این سوال رو بده اگه درست باشه ۲۰ میگری هیچ کس بلد نبود
ات : ام آم فردوسی
استاد : افرینننن
ات : چی شد؟
کوک ویو
دوسش دارم شایدم ندارمممم چی دارم میگم به خودت بیا کوک
وای اکسم که تو استرالیا بود امروز داره میاد اینجا
دختره ÷
÷ سلام خوبی ددی ( حرف دهنتو بفهم خا....
خفه برا چی اومدی اینجا
÷ ادم با دوست دخترش اینطوری حرف میزنه
تو دوست دخترم نیستی
÷ خوب حالا عصبی نشو من پیش تو نمی مونم هتل گرفتم فقط خاستم ببینمت
نه تورو خدا بیا خونه منم بمون
÷ دوست داری میام اا
نه جان جدت نیا
÷ باشه پس منم میرم بای بای
بای (زیر لب گمشو)
÷ هوی شنیدمااااا
به🥚🥚🥚م
na خلاصه کوک داستان ما خوشاش رو که با ات کرد ولش کرد و یه شب
وقتشه برم دم خونش
تق تق
_ چیه باز چی میخای اومدی دوباره خوش بگذرونی نخیر دیگه از این خبرا نیست من مثل جن....ده های دورو برت نیستم ( خفه شو خار.....) تو هیچ فقت من برات مهم نبودم فقط به فکر خودت بودی حالا ول کن برو گم شو از خونمم ( داددد)
صبح
باید برم دانشگاه ای من خا....رم تو این دانشگاه
پرش زمانی به دانشگاه
_: اره خلاصه یونا به کوک اینطوری گفتم اره دیگه کار نداری
یونا : نه بای
÷ هوی دختره ی هر.زه گوه خوردی یه بار دیگه به دوست پسر من نزدیک بشی
_ اخی بیچاره دوروز دیگه که باهات کارش تموم شد تورو هم میزاره کنار نترش من با دوست پسرت کارن ندام هر.... هم خودتی خا............
پرش زمانی به وقتی رسید خونه
_ وای باز این جلو دره هوی چی میخای
ببین من اشتباه کردم خوب منو ببخش
_ بیا برو تا دوست دخترت مارو جر نداده
دوست دختر خر کیه بابا اوت دختره رو میگی اون اکسمه میخاد لج تورو دراره راستی بابت همه کار های گه کردم ببخشید بیا برات پاستیل خریدم
_ پاستیلل اخ جونننن( با صدای بچه گونه) ( وقتی فقط با پاستیل خر میشی)
na بله خلاصه همه دعوا ها حل شد و الان دارن با خوبی و خوشی زندگی میکنن و یک طفله معصوم هم دارن
پایان
ببخشید چرت بودد
صبح پاشدم دیدم جونگکوک بغلم خوابه بیدارش نکردم مثله یه بچه خرگوش خوابیده بود صورتمو بردم نزدیک صورتش و یه لحظه حس نکردم چی شد و یه گرمایی روی لبام حس کردم حس خوبی بود
: دیشب فکر کنم زیاد برات کافی نبود نه
_ : چرا چراااا
: من یه جا کار دارم دارم میرم بای
_: بای
(باهم دوست نیستن)
ات ویو
پاشدم اماده شدم برای دانشگاه تو دانشگاه حوصله هیچ کسو نداشتم حتی خودم استاد اومد و درسو شروع کرد سرمو کردم تو گوشی چون از درس ادبیات متنفر بودم و یهو استاد گف
استاد : کیم ات جواب این سوال رو بده اگه درست باشه ۲۰ میگری هیچ کس بلد نبود
ات : ام آم فردوسی
استاد : افرینننن
ات : چی شد؟
کوک ویو
دوسش دارم شایدم ندارمممم چی دارم میگم به خودت بیا کوک
وای اکسم که تو استرالیا بود امروز داره میاد اینجا
دختره ÷
÷ سلام خوبی ددی ( حرف دهنتو بفهم خا....
خفه برا چی اومدی اینجا
÷ ادم با دوست دخترش اینطوری حرف میزنه
تو دوست دخترم نیستی
÷ خوب حالا عصبی نشو من پیش تو نمی مونم هتل گرفتم فقط خاستم ببینمت
نه تورو خدا بیا خونه منم بمون
÷ دوست داری میام اا
نه جان جدت نیا
÷ باشه پس منم میرم بای بای
بای (زیر لب گمشو)
÷ هوی شنیدمااااا
به🥚🥚🥚م
na خلاصه کوک داستان ما خوشاش رو که با ات کرد ولش کرد و یه شب
وقتشه برم دم خونش
تق تق
_ چیه باز چی میخای اومدی دوباره خوش بگذرونی نخیر دیگه از این خبرا نیست من مثل جن....ده های دورو برت نیستم ( خفه شو خار.....) تو هیچ فقت من برات مهم نبودم فقط به فکر خودت بودی حالا ول کن برو گم شو از خونمم ( داددد)
صبح
باید برم دانشگاه ای من خا....رم تو این دانشگاه
پرش زمانی به دانشگاه
_: اره خلاصه یونا به کوک اینطوری گفتم اره دیگه کار نداری
یونا : نه بای
÷ هوی دختره ی هر.زه گوه خوردی یه بار دیگه به دوست پسر من نزدیک بشی
_ اخی بیچاره دوروز دیگه که باهات کارش تموم شد تورو هم میزاره کنار نترش من با دوست پسرت کارن ندام هر.... هم خودتی خا............
پرش زمانی به وقتی رسید خونه
_ وای باز این جلو دره هوی چی میخای
ببین من اشتباه کردم خوب منو ببخش
_ بیا برو تا دوست دخترت مارو جر نداده
دوست دختر خر کیه بابا اوت دختره رو میگی اون اکسمه میخاد لج تورو دراره راستی بابت همه کار های گه کردم ببخشید بیا برات پاستیل خریدم
_ پاستیلل اخ جونننن( با صدای بچه گونه) ( وقتی فقط با پاستیل خر میشی)
na بله خلاصه همه دعوا ها حل شد و الان دارن با خوبی و خوشی زندگی میکنن و یک طفله معصوم هم دارن
پایان
ببخشید چرت بودد
۵.۶k
۲۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.