نحوه شهادت
نحوه شهادت
🍃همرزمانش می گفتند: حلب جای خنکی است. ولی روز تاسوعا هوا به حدی گرم شده بود گویی وسط تابستان است.⚘
🍃مصطفی ایستاده بود و با صدای بلند رجز خوانی می کرد، اما پس از شنیدن توهین آن ها از هدایتشان ناامید شد و با صدای بلند پاسخ توهین آن ها را داد.⚘
🥀🥀🥀تک تیراندازی که او را نشانه رفته بود به گمان اینکه جلیقه ضد گلوله دارد از پهلو به سمت قلبش شلیک کرد و قامت سرو گونه سید ابراهیم نقش بر زمین شد.🥀🥀🥀
🥀لب های خشکش ما را به یاد تشنه لبان کربلا می انداخت.🥀
🥀او لب به آب نزده بود تا بعد شهادت از جام ساقی کربلا آب بنوشد.🥀
🍃وقتی ساعت دقیق شهادتش را پرسیدم، گفتند: او ده دقیقه الی یک ربع قبل از اذان ظهر روز تاسوعا، یعنی دقیقا همان روز و همان لحظه ای که ۲۴ سال پیش او را نذر عمویم عباس(علیه السلام) کرده بودم!⚘
🍃مصطفی یکبار به من گفت: «مادر! دعا کن که من زودتر از ارباب از میدان بیرون نیاورند. دوست دارم جنازه ام تا سه روز همان جا بماند!»🥀🥀🥀
🍃و به این آرزویش هم رسید.⚘
⚘🌿🌷🌷🌿⚘🌿🌷🌿⚘🌿🌷🌷🌷🌿⚘
🍃یکبار مرتضی به شوخی گفت: مصطفی حالا که از سمت مشهد میری سوریه، اگه شهید شدی آنجا خاکت نکنند؟!⚘
🍃خیلی جدی و صریح گفت: «نه من شهریار می خوابم! زیر قبر شهید اسماعیل شقاقی.» یعنی درست همان جایی که الان دفن شده است!⚘
《بـه نـقـل از مـادر شـهـیـد》
•••🍃🥀♡🥀🍃•••
🌹تـقـدیـم بـه نـگاه مـهـربـونتـون🌹
برای شادی روح شهید مصطفی صدرزاده صلوات
#سلام_بر_شهدا
#شهدا_شرمنده_ایم
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌹
#سید_ابراهیم🌸
#شهید_مدافع_حرم🌷
#شهادت
#حلب
#مزار
#گلزار_شهدای_رضوان
#نحوه ی_شهادت
#کتاب_یک_بغل_گل_سرخ📚
#برای_شادی_روح_شهدا_صلوات🌹🍃
🍃همرزمانش می گفتند: حلب جای خنکی است. ولی روز تاسوعا هوا به حدی گرم شده بود گویی وسط تابستان است.⚘
🍃مصطفی ایستاده بود و با صدای بلند رجز خوانی می کرد، اما پس از شنیدن توهین آن ها از هدایتشان ناامید شد و با صدای بلند پاسخ توهین آن ها را داد.⚘
🥀🥀🥀تک تیراندازی که او را نشانه رفته بود به گمان اینکه جلیقه ضد گلوله دارد از پهلو به سمت قلبش شلیک کرد و قامت سرو گونه سید ابراهیم نقش بر زمین شد.🥀🥀🥀
🥀لب های خشکش ما را به یاد تشنه لبان کربلا می انداخت.🥀
🥀او لب به آب نزده بود تا بعد شهادت از جام ساقی کربلا آب بنوشد.🥀
🍃وقتی ساعت دقیق شهادتش را پرسیدم، گفتند: او ده دقیقه الی یک ربع قبل از اذان ظهر روز تاسوعا، یعنی دقیقا همان روز و همان لحظه ای که ۲۴ سال پیش او را نذر عمویم عباس(علیه السلام) کرده بودم!⚘
🍃مصطفی یکبار به من گفت: «مادر! دعا کن که من زودتر از ارباب از میدان بیرون نیاورند. دوست دارم جنازه ام تا سه روز همان جا بماند!»🥀🥀🥀
🍃و به این آرزویش هم رسید.⚘
⚘🌿🌷🌷🌿⚘🌿🌷🌿⚘🌿🌷🌷🌷🌿⚘
🍃یکبار مرتضی به شوخی گفت: مصطفی حالا که از سمت مشهد میری سوریه، اگه شهید شدی آنجا خاکت نکنند؟!⚘
🍃خیلی جدی و صریح گفت: «نه من شهریار می خوابم! زیر قبر شهید اسماعیل شقاقی.» یعنی درست همان جایی که الان دفن شده است!⚘
《بـه نـقـل از مـادر شـهـیـد》
•••🍃🥀♡🥀🍃•••
🌹تـقـدیـم بـه نـگاه مـهـربـونتـون🌹
برای شادی روح شهید مصطفی صدرزاده صلوات
#سلام_بر_شهدا
#شهدا_شرمنده_ایم
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌹
#سید_ابراهیم🌸
#شهید_مدافع_حرم🌷
#شهادت
#حلب
#مزار
#گلزار_شهدای_رضوان
#نحوه ی_شهادت
#کتاب_یک_بغل_گل_سرخ📚
#برای_شادی_روح_شهدا_صلوات🌹🍃
۳.۸k
۱۶ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.