𝒊𝒎 𝒄𝒓𝒂𝒛𝒚
𝒊𝒎 𝒄𝒓𝒂𝒛𝒚
𝒑:3 علامت سوجین +علامت ته ~علامت سه یون _
ویو سوجین
داشتم دستامو میشستم که دستمو کشید و گرفت بغل خودش اول چشام گشاد شد بعد بهم گفت
~دیگه از من خجالت نکش!
ازش جدا شدم!
+ح... حالت خوبه معلومه چته چیزی زدی تهیونگ یعنی اقای کیم؟!
~فردا ساعت ۲باهات کار دارم اگرم نیای خدا میدونه چیکارت میکنم!
ویو سوجین
همینطوری ماتم برده بود و ترسیده بودم مجبور بودم برم چون یه جورایی ازش میترسیدم! از دست شویی اومدم بیرون خیلی شیطانی بهم نگاه کرد و سریع دوییدم کنار سه یون که یه وقتی کار بدی نکنه!
_وات چته سوجین خوبی؟ چرا نفس نفس میزنی؟
+وای سه یون این تهیونگ فکر کنم عاشقم شده :/ منو بغل کرد
_واییی دختر تو چه خوشانسییییی از خداتم باشههه:»
+🗿🗿🗿یاااا سه یونااااا...
زنگ خورد و رفتیم تو کلاس این زنگ ورزش داشتیم
ویو سوجین
رفتم تو کلاس لباسمو برداشتم تا برم عوض کنم که دیدم دوباره داره میاد دنبالم! خسته شدم دیگ :`)رفتم تو اتاق همینطوری که داشتم لباس میپوشیدم ته اومد تو...
+ یاااا برو بیرون دارم لباس میپوشم بروووو ( لباسش جلو بدنش )
~میخوام نگات کنم! 👁
+برو بیرون وگرنه به مدیر میگم! ( با انگشتش دهنمو گرفت )
~یه کلمه دیگه بگو... من یه قاتلم و مافیا! فقط تو حرف بزن!
ویو سوج:/
خیلی ترسیدم از ترسم هیچی نگفتم چون اگه میگفتم میمردم یا حالا هرچیزه دیگه ای!
ویو ته
حرف که زدم دیگه ساکت شد نشستم رو مبل و نگاش کردم !
~عوض کن لباستو بیب :) میخوام ببینم
+فقط این دفعه رو برو بعدا یعنی فردا که دوباره ورزش داریم بیا
با اخم بلند شد رف :/
+هوفف...
ویو سوج
داشتم به این فکر میکردم که اگه ببوسه منو من اگر عاشقش بشم یدفعه به خودم اومدم و گفتم اخه عاشق این پسره ی نکبت 🗿
جین : بچه های عزیز ورزش رو شروع کنین میخوام به گروه تقسیم تون کنم دو نفره
+ وایی من با ته نیفتممممم( تو دل)
~اگه باهاش بیوفتم میدونم چیکارش کنم! دیگه دارم عاشقش میشم!
جین : خوب خانم سوجین و اقای کیم باهم! .................
+وای نه!
~اقا ما میتونیم بریم الان برای خودم( دست سوجینو گرفت)
ویو سوج
وای دستمو گرفت الان میخواد چیکار کنه؟! منو برد گوشه مدرسه و لباشو نزدیکم کرد که زود چشامو بستم اونم سفت
~چرا میترسی بیب نترس فقط همراهیم کن!
پایان پارت ۳ امیدوارم خوشتون اومده باشه🗿 پارت بعد شرایط داره👁🗿
𝒑:3 علامت سوجین +علامت ته ~علامت سه یون _
ویو سوجین
داشتم دستامو میشستم که دستمو کشید و گرفت بغل خودش اول چشام گشاد شد بعد بهم گفت
~دیگه از من خجالت نکش!
ازش جدا شدم!
+ح... حالت خوبه معلومه چته چیزی زدی تهیونگ یعنی اقای کیم؟!
~فردا ساعت ۲باهات کار دارم اگرم نیای خدا میدونه چیکارت میکنم!
ویو سوجین
همینطوری ماتم برده بود و ترسیده بودم مجبور بودم برم چون یه جورایی ازش میترسیدم! از دست شویی اومدم بیرون خیلی شیطانی بهم نگاه کرد و سریع دوییدم کنار سه یون که یه وقتی کار بدی نکنه!
_وات چته سوجین خوبی؟ چرا نفس نفس میزنی؟
+وای سه یون این تهیونگ فکر کنم عاشقم شده :/ منو بغل کرد
_واییی دختر تو چه خوشانسییییی از خداتم باشههه:»
+🗿🗿🗿یاااا سه یونااااا...
زنگ خورد و رفتیم تو کلاس این زنگ ورزش داشتیم
ویو سوجین
رفتم تو کلاس لباسمو برداشتم تا برم عوض کنم که دیدم دوباره داره میاد دنبالم! خسته شدم دیگ :`)رفتم تو اتاق همینطوری که داشتم لباس میپوشیدم ته اومد تو...
+ یاااا برو بیرون دارم لباس میپوشم بروووو ( لباسش جلو بدنش )
~میخوام نگات کنم! 👁
+برو بیرون وگرنه به مدیر میگم! ( با انگشتش دهنمو گرفت )
~یه کلمه دیگه بگو... من یه قاتلم و مافیا! فقط تو حرف بزن!
ویو سوج:/
خیلی ترسیدم از ترسم هیچی نگفتم چون اگه میگفتم میمردم یا حالا هرچیزه دیگه ای!
ویو ته
حرف که زدم دیگه ساکت شد نشستم رو مبل و نگاش کردم !
~عوض کن لباستو بیب :) میخوام ببینم
+فقط این دفعه رو برو بعدا یعنی فردا که دوباره ورزش داریم بیا
با اخم بلند شد رف :/
+هوفف...
ویو سوج
داشتم به این فکر میکردم که اگه ببوسه منو من اگر عاشقش بشم یدفعه به خودم اومدم و گفتم اخه عاشق این پسره ی نکبت 🗿
جین : بچه های عزیز ورزش رو شروع کنین میخوام به گروه تقسیم تون کنم دو نفره
+ وایی من با ته نیفتممممم( تو دل)
~اگه باهاش بیوفتم میدونم چیکارش کنم! دیگه دارم عاشقش میشم!
جین : خوب خانم سوجین و اقای کیم باهم! .................
+وای نه!
~اقا ما میتونیم بریم الان برای خودم( دست سوجینو گرفت)
ویو سوج
وای دستمو گرفت الان میخواد چیکار کنه؟! منو برد گوشه مدرسه و لباشو نزدیکم کرد که زود چشامو بستم اونم سفت
~چرا میترسی بیب نترس فقط همراهیم کن!
پایان پارت ۳ امیدوارم خوشتون اومده باشه🗿 پارت بعد شرایط داره👁🗿
۲۰.۸k
۲۷ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.