Part
Part12
¤¤: جوجه کوچولو
☆: هعی چان ولم کن
¤¤: امشب میبینمت
☆: نمیام
¤¤: خودم میدزدمت
☆: غلط میکنی
♤: بیا بریم ولش کن
نگاهش نکن
سر جاشون میشینن
گوش میدن و یادداشت میکنن
کلاس تموم میشه
♤: جوجه امشب برو پیش هان تا از چان امن بمونی
☆: واییی واقعا مرسی
♤: خواهش میکنم
باهم میرن بیرون از کلاس
میرن تو حیاط
°°: سلام نفسم
سلام جوجه
♤: سلام نفسکم
☆: سلام هانی
°°: سلام فسقلی
☆: سلام خوفی
°°: خوبم کوچولو
♤: خیلی خوبه که میبینم باهم خوبین
☆: آره دیگه باید خوب باشیم مخصوصا که قراره شما ازدواج کنید
♤: آره دیگه همین طوره راستی هان امشب لیکسی میاد پیش تو چون از دست چانامن بمونه
°°: اوکی بیاد خودم این چان رو خفه میکنم
☆: ای وای اروم باش هانی
°°: نمیتونم ببینم داره جوجه ام رو اذیت میکنه
☆: اشکال نداره اروم باش
♤: خودا قربونتون برم که انقدر خوبین
☆: خدانکنه
°°:خدانکنه
♤: خب بریم دیگه من میرم خونه خودم شما هم برین خونه فلیکس بعدش هم برین خونه هان
☆: اوکی باشه دوست دارم بای
°°: نفسم میبینمت بای بای
♤: بای عشقم
از هم جدا میشن
☆: ببخشيد مزاحم تو هم شدم
°°: نه جوجه مراحمی تو جوجه خودمی
☆: وای خودا مسی بیا بریم
°°: بریم
سوار موتور میشن
هان گاز میده
☆: حالا فهمیدم چرا لینو میترسه پشتت بشینه
°°: -خنده اره خب تند میرم من یه کم
☆: اوم اره تند میری
میرسن خونه
وارد میشن
☆: میشه اتاقم رو نشون بدی
°°: البته جوجه کوچولو
موهای فلیکس رو میریزه بهم
☆: چیکار میکنی خراب شد
°°: اشکال نداره جوجه
باهم میرن بالا
هان وارد یه اتاق صورتی ميشه
°°: اینم اتاقت
☆: وایی مسی
°°: خواهش استراحت کن
☆: ممنون
هان میره تو اتاق خودش
♤: اخیش خونه خیلی خوبه
میشینه رو مبل
یهو زنگ در رو میزنن
♤: یعنی هان انقدر دل تنگ شده؟!؟
درو باز میکنه
♤: بله شما
♡: سلاملینو
♤: .آ..اره -ترس
♡: من هوانگ هیونجینم نترس درد نمیکشی زیاد
♤: چ..چی م..من ک..کاپ د.دارم -ترس
♡: نترس میگم چیزی نمیشه
میاد تو و لینو رو میچسبونه به در
♤: ولم کن
♡: ببخشيد نیاز دارم ولی
دست لینو رو گاز میگیره
خونش رو میخوره
♤: اخخخخخ ولم کنننن ایییی
مک میزنه و میخوره
♤: ایییی گفتم ول کن
♡: نمیتونم ببخشيد
مک میزنه
♤: واییی درد داره
ول میکنه
♡: ممنون لینو کوچولو
و از خونه لینو میره و دور میشه
♡: حالا وقت اینکه نقشه دزدیدن اون جوجه کوچولو رو بکشم
ماشین رو روشن میکنه
گاز میده
♤: وحشی چه دردی داشت
پماد میزنه رو زخمش
میره رو تخت
و اروم چشاش رو میبنده
میخوابه
☆: وای این فیلمه
فیلم میبینه
لپ تاپ رو خاموش میکنه
میخوابه
°°: جوجه و خرگوش خوابیدن بلاخره
منم بخوابم دیگه
اروم دراز میکشه و میخوابه
تا فردا صبح....
°°: جوجه بیدار شو باید بریم دانشگاه
☆: من باشه بریم
اماده میشه و میره پایین
☆: ممنون خیلی اتاق خوبی بود
°°: خواهش میکنم اون اتاق توعه
☆: اتاق من؟
°°: آره دیگه ممکنه بیای در آینده خونمون بمونی پس باید اتاق داشته باشی
☆: وای خدا مرسیییی
سوار موتور میشن
هان گاز میده
میرسن دانشگاه
وارد حیاط میشن
مدیر: هعی پسر تو هر روز با یکی میای
°°: آره مدیر هر دوتاشون عاشق موتورن منم چون دوسشون دارم با موتور میرم دنبالشون
مدیر: واقعا که خیلی مهربونی هان
پیاده میشن
♤: های خوش گذشت؟
☆: آره خیلی خوب بود
یهو چان میاد سمت فلیکس
و دستش رو میگیره و.....
¤¤: جوجه کوچولو
☆: هعی چان ولم کن
¤¤: امشب میبینمت
☆: نمیام
¤¤: خودم میدزدمت
☆: غلط میکنی
♤: بیا بریم ولش کن
نگاهش نکن
سر جاشون میشینن
گوش میدن و یادداشت میکنن
کلاس تموم میشه
♤: جوجه امشب برو پیش هان تا از چان امن بمونی
☆: واییی واقعا مرسی
♤: خواهش میکنم
باهم میرن بیرون از کلاس
میرن تو حیاط
°°: سلام نفسم
سلام جوجه
♤: سلام نفسکم
☆: سلام هانی
°°: سلام فسقلی
☆: سلام خوفی
°°: خوبم کوچولو
♤: خیلی خوبه که میبینم باهم خوبین
☆: آره دیگه باید خوب باشیم مخصوصا که قراره شما ازدواج کنید
♤: آره دیگه همین طوره راستی هان امشب لیکسی میاد پیش تو چون از دست چانامن بمونه
°°: اوکی بیاد خودم این چان رو خفه میکنم
☆: ای وای اروم باش هانی
°°: نمیتونم ببینم داره جوجه ام رو اذیت میکنه
☆: اشکال نداره اروم باش
♤: خودا قربونتون برم که انقدر خوبین
☆: خدانکنه
°°:خدانکنه
♤: خب بریم دیگه من میرم خونه خودم شما هم برین خونه فلیکس بعدش هم برین خونه هان
☆: اوکی باشه دوست دارم بای
°°: نفسم میبینمت بای بای
♤: بای عشقم
از هم جدا میشن
☆: ببخشيد مزاحم تو هم شدم
°°: نه جوجه مراحمی تو جوجه خودمی
☆: وای خودا مسی بیا بریم
°°: بریم
سوار موتور میشن
هان گاز میده
☆: حالا فهمیدم چرا لینو میترسه پشتت بشینه
°°: -خنده اره خب تند میرم من یه کم
☆: اوم اره تند میری
میرسن خونه
وارد میشن
☆: میشه اتاقم رو نشون بدی
°°: البته جوجه کوچولو
موهای فلیکس رو میریزه بهم
☆: چیکار میکنی خراب شد
°°: اشکال نداره جوجه
باهم میرن بالا
هان وارد یه اتاق صورتی ميشه
°°: اینم اتاقت
☆: وایی مسی
°°: خواهش استراحت کن
☆: ممنون
هان میره تو اتاق خودش
♤: اخیش خونه خیلی خوبه
میشینه رو مبل
یهو زنگ در رو میزنن
♤: یعنی هان انقدر دل تنگ شده؟!؟
درو باز میکنه
♤: بله شما
♡: سلاملینو
♤: .آ..اره -ترس
♡: من هوانگ هیونجینم نترس درد نمیکشی زیاد
♤: چ..چی م..من ک..کاپ د.دارم -ترس
♡: نترس میگم چیزی نمیشه
میاد تو و لینو رو میچسبونه به در
♤: ولم کن
♡: ببخشيد نیاز دارم ولی
دست لینو رو گاز میگیره
خونش رو میخوره
♤: اخخخخخ ولم کنننن ایییی
مک میزنه و میخوره
♤: ایییی گفتم ول کن
♡: نمیتونم ببخشيد
مک میزنه
♤: واییی درد داره
ول میکنه
♡: ممنون لینو کوچولو
و از خونه لینو میره و دور میشه
♡: حالا وقت اینکه نقشه دزدیدن اون جوجه کوچولو رو بکشم
ماشین رو روشن میکنه
گاز میده
♤: وحشی چه دردی داشت
پماد میزنه رو زخمش
میره رو تخت
و اروم چشاش رو میبنده
میخوابه
☆: وای این فیلمه
فیلم میبینه
لپ تاپ رو خاموش میکنه
میخوابه
°°: جوجه و خرگوش خوابیدن بلاخره
منم بخوابم دیگه
اروم دراز میکشه و میخوابه
تا فردا صبح....
°°: جوجه بیدار شو باید بریم دانشگاه
☆: من باشه بریم
اماده میشه و میره پایین
☆: ممنون خیلی اتاق خوبی بود
°°: خواهش میکنم اون اتاق توعه
☆: اتاق من؟
°°: آره دیگه ممکنه بیای در آینده خونمون بمونی پس باید اتاق داشته باشی
☆: وای خدا مرسیییی
سوار موتور میشن
هان گاز میده
میرسن دانشگاه
وارد حیاط میشن
مدیر: هعی پسر تو هر روز با یکی میای
°°: آره مدیر هر دوتاشون عاشق موتورن منم چون دوسشون دارم با موتور میرم دنبالشون
مدیر: واقعا که خیلی مهربونی هان
پیاده میشن
♤: های خوش گذشت؟
☆: آره خیلی خوب بود
یهو چان میاد سمت فلیکس
و دستش رو میگیره و.....
- ۲.۸k
- ۰۶ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط