من زادهی دنیایی غریبم

من زاده‌ی دنیایی غریبم..
زاده‌ی جایی به بزرگیِ یک زندگیِ تحمیل شده..
جایی اشتباه برای زندگی..
جایی که بِل اجبار زندگی را به من داده‌اند..
زاده شده‌ی یک استبداد..
ولی در عین حال بزرگ شده‌ی یک رؤؤف..
مکانی برای امرار معاش..
معیشتی بس سخت و رنج‌ور..
جایی که اگر خودت باشی کفر کرده‌ایی..
و اگر ظاهر باشی میشوی یک #عآدمِ نمونه..
جایی که دیووانگی تاوانش سنگین است..
عاقل بودن در عوض پاداش‌ش تسکین است..
من جایی...زاده..زندگی..امرار معاش...میکنم که نه خود هستم نه ظاهر هستم و نه هیچ هیچِ دیگر...!!!

#فاطمه_آشوب

از اون شب‌هاست که ماه‌ها طول میکشه..

بیست و شش دقیقه بعد از یک
دیدگاه ها (۷)

‌آدم تا چقد میتونه خوب نباشه..!!

دلم برای خاطراتی که در آن‌ها جا نداشته‌ام تنگ شده‌اس..چرا که...

هر صبح در خودم نوزادی را نفس میبرم که زاده‌ی ارضا شدن‌های من...

آدمای تنها قشنگتر این حرفا رو میفهمن..(:تو شبای زمستون تنهای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط