پارت چهار

پارت چهار
خونه آمی و مارنی دو نصف شب
( تلفن آمی زنگ خورد )
م : آه این کیه نصف شبی . آمی پاشو این وامونده ارو جواب بده دیگه . سرم رفت .
ـ چیه خب پاشو قطعش کن . اصن وایسا خودم جواب میدم .
( آمی تلفنو جواب داد با چشمای بسته )
ـ آلو کی هستی این وقت شب ؟
س : مطمئنی که بیداری یا خوابی ؟! ( می‌خنده ) کجایی آمی ؟
ـ الان زنگ زدی بگی کجایی و بخندی ؟
س : آره بابا ( دوباره می‌خنده ) یه جین خوبه ؟ نه باید بپرسم بچه سوسول خوبه ؟
ـ هی تو حالت خوبه ؟ این وقت شیچب چیزی زدی ؟ هااااا؟
( و تلفن قطع شد )
صبح
م : کی بود نصف شبی زنگ زده بود ؟ اصلا چی حرف زدین ؟ چرا یهو عصبانی شدی و تلفنو قطع کردی ؟!
ـ یه سون بود انگاری مست کرده بود ، چرت و پرتی می‌گفت . چطوری جرعت کرده منو از خواب عزیزم بیدار کنه ؟ ( با عصبانیت )
خونه خانواده بک ( ویو یه سون ) :
( یکی در میزنه و رو اعصاب یه شونه . اونو از خواب بلند می‌کنه )
؟ : پسر عزیزم ، گلم . بلند شو دیگه یه سون . زود باش سون .
س : مامان برو ، .....برو کنار . برو به کار خودت برس ، سرم درد می‌کنه .
؟: پاشو پدرت داره یه جین رو می‌بره درمانگاه . کاش پدرت کمی به فکر تو بود .
س : ( بلند شد و نشست ) چی ؟! یه جین مریض شده ؟ ( می‌خنده ) اون که خیلی مراقب خودش بود ، چطور مریض شد ؟( باحالت مسخره کننده )
؟ : حالا نمی‌دونم ، پدرت می خواد تو هم باهاش بری .
س : آه کسل کننده ها .........
پایان پارت چهار 💜💜💜💜
چند وقت بود پارت نداده بودم خواستم پارت بدم بیکار نباشین بخونین ..
دیدگاه ها (۰)

یونمین قوربون این دوتا برم مننننننننن💜💜

دنبال کنید حمایت شه

من و مارنی مارنی مارچ البته الان من مارنی ام که دارم می‌نویس...

روز تولد خانم معلم ریاضیم بود و ما اینجوری سوپرایزش کردیم . ...

چند پارتی جونگکوک🐰عشق

پارت دارک (۱) :

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط