✅ فرق حقیقت و واقعیت ⁉️
✍️شیعه معتقده اسلام دعوت به عدل و ظلم ستیزی کرده ( ان الله یأمر بالعدل و الاحسان ) و ملاک کرامت حقیقی اشخاص تقوی بمعنی پاکی از هر حیث هست ( ان اکرمکم عند الله اتقیکم )
🔅از طرفی خداوند عادل ، ظلم رو نکوهش کرده و از ظالمان بیزاری جسته ( ألا لعنت الله علی القوم الظالمین )
👈پس نه تنها ظالم شایسته تبعیت و احترام نیست ، بلکه می بایست در مقابل او و ستمکاری اش به مقابله برخاست .
🔅همینطور از پایه های مذهب مترقی اهل بیت ع که در فروع اعتقادی هم اومده دوستی با دوستان خدا و برای خدا و بیزاری و تعیین مرز با دشمنان خدا و حقیقت بخاطر تبعیت از فرمان خداست ( تولی و تبری )
🔅شیعه بین حقیقت ( آنچه باید باشد ) و واقعیت ( آنچه که شده ) تفاوت قائل هست و اگر دومی بر پایه اولی واقع نشده باشه ، رنگ حقیقت و در نتیجه اعتبار و ارزشی نداره
واقعیت اینه که دنبال شخص دیگری رفتند و منصوب خداوند و سفارش شده پیامبر رو رها کردند و حقیقت اینه که شایسته ترین فرد برای جانشینی حضرتش ، نزدیکترین و شبیه ترین فرد به او و کردار اوست و تبعیت از یک شخص با وجود فردی بهتر از او غیر عقلانی و ستمگرانه است.
و چون پیامبر ص فرموده علی مع الحق و حق مع علی ، پس می بایست از او پیروی کرد حتی اگر یک تنه به راهی برود و باقی مردم به راهی دیگر ( این عبارت نیز کلام رسول الله ص است )
🔅شیعه معتقده کثرت اهل باطل که تاریخ گواه آن است دلیل حقانیت نیست ، چه پیوسته فرعونیان در کثرت و پیروان انبیا همیشه در اقلیت بودند . همانگونه که انزوای حقیقت دلیل بطلانش نیست .
👈همچنانکه حسب ظاهر یزید پلید فاتح شد و حقیقت را به خون کشید و سپاهش سی یا صد هزار نفر بود و با وی بیعت شد اما حقیقت تغییری نیافت و امام حسین علیه السلام با خونبهایش راستی ، یک تنه بر بلندای حقیقت ایستاد ...
✅یکی دانستن خوب و بد ، حقیقت و باطل و ظالم و عادل ، قلب واقعیت و از محتوا تهی کردن اسلام است ، هرگز پیشوای رو سفیدان علی ع با معاویه و سالار شهیدان ع با یزید و سلمان و ابوذر با فتنه گرانی چون طلحه و زبیر در یک جایگاه نیستند و بهشتی دانستن همه آنها انتساب ظلم به خداوند و نقض غرض بعثت پیامبر ص و مغایر دعوت همه انبیا و همینطور عقل و منطق و انسانیت و فطرت است .
👤محسن محمدی
🔅از طرفی خداوند عادل ، ظلم رو نکوهش کرده و از ظالمان بیزاری جسته ( ألا لعنت الله علی القوم الظالمین )
👈پس نه تنها ظالم شایسته تبعیت و احترام نیست ، بلکه می بایست در مقابل او و ستمکاری اش به مقابله برخاست .
🔅همینطور از پایه های مذهب مترقی اهل بیت ع که در فروع اعتقادی هم اومده دوستی با دوستان خدا و برای خدا و بیزاری و تعیین مرز با دشمنان خدا و حقیقت بخاطر تبعیت از فرمان خداست ( تولی و تبری )
🔅شیعه بین حقیقت ( آنچه باید باشد ) و واقعیت ( آنچه که شده ) تفاوت قائل هست و اگر دومی بر پایه اولی واقع نشده باشه ، رنگ حقیقت و در نتیجه اعتبار و ارزشی نداره
واقعیت اینه که دنبال شخص دیگری رفتند و منصوب خداوند و سفارش شده پیامبر رو رها کردند و حقیقت اینه که شایسته ترین فرد برای جانشینی حضرتش ، نزدیکترین و شبیه ترین فرد به او و کردار اوست و تبعیت از یک شخص با وجود فردی بهتر از او غیر عقلانی و ستمگرانه است.
و چون پیامبر ص فرموده علی مع الحق و حق مع علی ، پس می بایست از او پیروی کرد حتی اگر یک تنه به راهی برود و باقی مردم به راهی دیگر ( این عبارت نیز کلام رسول الله ص است )
🔅شیعه معتقده کثرت اهل باطل که تاریخ گواه آن است دلیل حقانیت نیست ، چه پیوسته فرعونیان در کثرت و پیروان انبیا همیشه در اقلیت بودند . همانگونه که انزوای حقیقت دلیل بطلانش نیست .
👈همچنانکه حسب ظاهر یزید پلید فاتح شد و حقیقت را به خون کشید و سپاهش سی یا صد هزار نفر بود و با وی بیعت شد اما حقیقت تغییری نیافت و امام حسین علیه السلام با خونبهایش راستی ، یک تنه بر بلندای حقیقت ایستاد ...
✅یکی دانستن خوب و بد ، حقیقت و باطل و ظالم و عادل ، قلب واقعیت و از محتوا تهی کردن اسلام است ، هرگز پیشوای رو سفیدان علی ع با معاویه و سالار شهیدان ع با یزید و سلمان و ابوذر با فتنه گرانی چون طلحه و زبیر در یک جایگاه نیستند و بهشتی دانستن همه آنها انتساب ظلم به خداوند و نقض غرض بعثت پیامبر ص و مغایر دعوت همه انبیا و همینطور عقل و منطق و انسانیت و فطرت است .
👤محسن محمدی
۶.۷k
۱۹ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.