خواستمجامیبنوشم مستچشمانت شوم

خواستم‌جامی‌بنوشم مست‌چشمانت شوم
لیک ترسیدم؛ به مستی،دل تو بهتر مے برے

خواستم تا ، گرم آغوش تو ، گرمایم دهد
دیدم ازبس داغتم، از ڪوره ام در مے


خواستم جان را ، فداے مهربانے ات ڪنم
دیدم این ناقابل ست بے جامِ دیگر می‌برے
خواستم پاپس‌ڪشم‌از‌بسڪه می‌خواهم تو را
دیدمت در عشق پایے ؛ تا به آخر مے بری
   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌  ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌

┄┅┅┄┅✽♥️✼┅┄┅┅┄
دیدگاه ها (۱۱)

برخیز و در تمام جهان انقلاب کن روی سپاه عاشق خود هم حساب کنم...

.اَللَّھُمَّ ؏َـجِّلْ لِوَلیِّڪْ الْفَرَج🤲🏻🌱 ♥️تورامن چشم در...

☆چای بهانه بودمن نگاهت را می نوشیدم...

وصف ڪردم عشق را باواژہ هاے بهترے از دلت گفتم غزل با شور و حا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط