میخواستم خودمو بیشتر بشناسم

میخواستم خودمو بیشتر بشناسم
سراغ گوگل رفتم و سرچ کردم " آدمهای مضخرف "
برای این سرچ کردم آدمهای مضخرف چون ادم مضخرفی بودم
و مصخرف تر از آن این بود که از مضخرفیم لذت میبردم
نمی توانستم برای شناخت خودم " آدمهای عادی " سرچ کنم
چون من هیچ وقت آدم عادی نبودم‌ ، آدم منحصر به فردی هم نبودم
فقط مصخرف بودم
کارهای من بر ضد کارهای آدمهای عادی بود !
آدم های عادی صرفا آدم های پیرو قانونی بودن
آنها عادی بودن چون عادی فکر میکردن
زندگی عادی ، مدرسه ی عادی ، کار عادی ، پول عادی ، آینده ی عادی
اما من ... اینطور نبودم
من هیچوقت عادی فکر نکرده بودم
هیچوقت برای نمره ناراحت نشدم
هیچوقت به اندازه پول هایم قانع نشدم
هیچ وقت آینده ی عادی را نخواستم
و من آدم مضخرفی بودم چون کارهای انجام میدادم که برای آدمهای عادی مصخرف بود
به تنهایی من انزوای اجتماعی میگفتن
درحالی که آنها هیچ وقت شهامت تنهایی را نداشتن !
آنها عادی بودند و از عادی بودن لذت میبردن
و من در خلاف آنها بودم و از این موضوع لذت میبردم
چون "من آدم مضخرفی بودم " #سخنان_کوچیکان
دیدگاه ها (۲)

همه ی نویسنده ها یه مشت آدم منزوی و ساکتهستن که مشکل برقراری...

[اگه از من خوشت میاد ، اینطوری باهام حرف نزن !اگه هم از من ب...

+همدم گریه‌هات من بودم اما الان انقدر مضخرف شدی که دیگه نه م...

اون همه چیزی بود که من تو این دنیا داشتم اما سرنوشتم این بو...

#Multi_party#The_last_sunset_side_by_sidepart:2(والنتینا)نوی...

فیک درس هایی از تاریکی | ادامه ی پارت 22

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط