اگر قصه ی عاشقی از دل من به سراغه نگار و یاور من نرود
اگر قصه ی عاشقی از دل من به سراغه نگار و یاور من نرود
همه خستگی من از رنج سفر به سرایه نگاه تو با تو به سر نشود
اگر آخر جاده ی هجرت ما به سیاهی نشیند الفت ما
به فنا می روم به وفنا اگر یاور و همدم من نشوی
به دلم دمی مرحم غم نزنی به خدا
واسه مرحم زخم های من غیر عشق تو چاره ای نیست
تو کتاب و کلام مکتب من به جز اسم تو آیه ای نیست
تو بتاب به سراچه ی من مثله خورشید وقت سحر
تو مرا زِ خراب این شب تار به سپیدی جاده ببر
مثله حال و هوای سفر مرا تا ته جاده ببر
رها مثله نم بارون می شوم بیتو دل گیر
با تو من اسیر و مجنون می شوم اسمه تو آرامش جان من است
قفس نگاه تو وسعت زندان من است عشق تو همیشه مهمان من است
واسه مرحم زخم های من غیر عشق تو چاره ای نیست
تو کتاب و کلام مکتب من به جز اسم تو آیه ای نیست
تو بتاب به سراچه ی من مثله خورشید وقت سحر
تو مرا زِ خراب این شب تار به سپیدی جاده ببر
مثله حال و هوای سفر مرا تا ته جاده ببر
http://naghmemusic.ir/3599/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D8%A2%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%87-%D8%A8%D9%86%D8%A7%D9%85-%D8%A2%DB%8C%D9%87/
همه خستگی من از رنج سفر به سرایه نگاه تو با تو به سر نشود
اگر آخر جاده ی هجرت ما به سیاهی نشیند الفت ما
به فنا می روم به وفنا اگر یاور و همدم من نشوی
به دلم دمی مرحم غم نزنی به خدا
واسه مرحم زخم های من غیر عشق تو چاره ای نیست
تو کتاب و کلام مکتب من به جز اسم تو آیه ای نیست
تو بتاب به سراچه ی من مثله خورشید وقت سحر
تو مرا زِ خراب این شب تار به سپیدی جاده ببر
مثله حال و هوای سفر مرا تا ته جاده ببر
رها مثله نم بارون می شوم بیتو دل گیر
با تو من اسیر و مجنون می شوم اسمه تو آرامش جان من است
قفس نگاه تو وسعت زندان من است عشق تو همیشه مهمان من است
واسه مرحم زخم های من غیر عشق تو چاره ای نیست
تو کتاب و کلام مکتب من به جز اسم تو آیه ای نیست
تو بتاب به سراچه ی من مثله خورشید وقت سحر
تو مرا زِ خراب این شب تار به سپیدی جاده ببر
مثله حال و هوای سفر مرا تا ته جاده ببر
http://naghmemusic.ir/3599/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D8%A2%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%87-%D8%A8%D9%86%D8%A7%D9%85-%D8%A2%DB%8C%D9%87/
۹۶۱
۱۴ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.