حسرت
حسرت ...
چه واژه ی عجیبی ...
اما نه کمی که دقت می کنم
میبینم مدتیه همراهمه !
بدترین نوع حسرتم حسرت داشتن یه آدمه !
حسرت یه عشق ...
کمی که بیشتر نگاه می کنم
میبینم مدتیه دارم حسرت می خورم !
واسه همینه که کلافه ام ...
پشت چراغ قرمز یا
حتی تو مسیر اگه ماشینی شبیه ماشینت ببینم
صد تا رنگ عوض می کنم
و پاهام رو پدال گاز یخ می زنه !
تو خیابون به همه ی مردا نگاه می کنم ... خیلی وقته دیگه عینکمو جا نمیذارم !
به هر کسی پشت فرمون خیره میشم
و دنبال تو می گردم ...
همه جا چشمام میگرده ،
آروم ندارم !
درست مثل کسی که میمیره و
هنوز چشماش بازه ...
این جور موقع ها میگن طرف چشم به راهه هنوز !
منتظره !
شاید منم هنوز رفتنت و باور نکردم ...:)
انتظار بدترین قسمتِ حسرته !
چون همش منتظری
که حسرتات تموم شن !
من هنوزم منتظرم که بیای ...
زنگ بزنی و
این انتظار من و تا مرز جنون می کشونه !
وقتایی که بی رمق جلوی آیینه نشستم
فکر اینکه شاید اتفاقی تو خیابون ببینمت
باعث میشه
با حس بهتری آرایش کنم !
لباس بهتری بپوشم.
وقتی جاهایی میرم که احتمال بودنت حتی ١ درصد هست
همش حواسم به بقیس
که مبادا تو باشی...
تو رد شی و من نبینمت !
حسرت یعنی هنوز بعد این همه سال روز تولدم منتظر تو ام ...
حسرت یعنی هنوزم عاشق پاییزم !
حسرت یعنی
هنوزم منتظر تماسی از تو ام !
حسرت یعنی پیر شدنم دور از تو ...
حسرت یعنی نمی دونم کجایی!
کنار چه کسی ...
حسرت یعنی یه بغض !
که هر شب می بلعم !
حسرت یعنی آه هایی
که گاه و بی گاه نا خداگاه مییکشم !
حسرت یعنی اسم تو !
حتی اگه به نام یه کوچه باشه ...
اسم یه مغازه باشه !
هر جا که باشه نگام برمی گرده ...
پاهام کنارش خشک میشه !
حسرت یعنی همه میس کالامو پاک می کنم
که آخرین تماسم اسم تو باشه !
حسرت یعنی استیکری
که بعد از تو نمیتونم ازش استفاده کنم !
حسرت یعنی وقتی لست آنلاینتو بر می داری
کلا برنامه رو از گوشیم پاک می کنم !
حسرت یعنی دختری که دیگه عاشق نمیشه ...
دختری که نگاش هر سمتی که باشه منتظره !
در حال پیدا کردن توئه !
حسرت یعنی اسمم که بعد تو همیشه کنارش خالیه !
یعنی شب هایی که نمی دونم کی کنارته !
حسرت یعنی محتاج آغوش تو بودن !
یعنی عشقی که نمی دونم
تو داشتی یا نه ...
حسرت یعنی حال من ....
چه واژه ی عجیبی ...
اما نه کمی که دقت می کنم
میبینم مدتیه همراهمه !
بدترین نوع حسرتم حسرت داشتن یه آدمه !
حسرت یه عشق ...
کمی که بیشتر نگاه می کنم
میبینم مدتیه دارم حسرت می خورم !
واسه همینه که کلافه ام ...
پشت چراغ قرمز یا
حتی تو مسیر اگه ماشینی شبیه ماشینت ببینم
صد تا رنگ عوض می کنم
و پاهام رو پدال گاز یخ می زنه !
تو خیابون به همه ی مردا نگاه می کنم ... خیلی وقته دیگه عینکمو جا نمیذارم !
به هر کسی پشت فرمون خیره میشم
و دنبال تو می گردم ...
همه جا چشمام میگرده ،
آروم ندارم !
درست مثل کسی که میمیره و
هنوز چشماش بازه ...
این جور موقع ها میگن طرف چشم به راهه هنوز !
منتظره !
شاید منم هنوز رفتنت و باور نکردم ...:)
انتظار بدترین قسمتِ حسرته !
چون همش منتظری
که حسرتات تموم شن !
من هنوزم منتظرم که بیای ...
زنگ بزنی و
این انتظار من و تا مرز جنون می کشونه !
وقتایی که بی رمق جلوی آیینه نشستم
فکر اینکه شاید اتفاقی تو خیابون ببینمت
باعث میشه
با حس بهتری آرایش کنم !
لباس بهتری بپوشم.
وقتی جاهایی میرم که احتمال بودنت حتی ١ درصد هست
همش حواسم به بقیس
که مبادا تو باشی...
تو رد شی و من نبینمت !
حسرت یعنی هنوز بعد این همه سال روز تولدم منتظر تو ام ...
حسرت یعنی هنوزم عاشق پاییزم !
حسرت یعنی
هنوزم منتظر تماسی از تو ام !
حسرت یعنی پیر شدنم دور از تو ...
حسرت یعنی نمی دونم کجایی!
کنار چه کسی ...
حسرت یعنی یه بغض !
که هر شب می بلعم !
حسرت یعنی آه هایی
که گاه و بی گاه نا خداگاه مییکشم !
حسرت یعنی اسم تو !
حتی اگه به نام یه کوچه باشه ...
اسم یه مغازه باشه !
هر جا که باشه نگام برمی گرده ...
پاهام کنارش خشک میشه !
حسرت یعنی همه میس کالامو پاک می کنم
که آخرین تماسم اسم تو باشه !
حسرت یعنی استیکری
که بعد از تو نمیتونم ازش استفاده کنم !
حسرت یعنی وقتی لست آنلاینتو بر می داری
کلا برنامه رو از گوشیم پاک می کنم !
حسرت یعنی دختری که دیگه عاشق نمیشه ...
دختری که نگاش هر سمتی که باشه منتظره !
در حال پیدا کردن توئه !
حسرت یعنی اسمم که بعد تو همیشه کنارش خالیه !
یعنی شب هایی که نمی دونم کی کنارته !
حسرت یعنی محتاج آغوش تو بودن !
یعنی عشقی که نمی دونم
تو داشتی یا نه ...
حسرت یعنی حال من ....
- ۱۰.۳k
- ۱۳ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط