من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی

من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !؟
پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم
تنهاییت برای من ...
غصه هایت برای من  ...
همه بغضها و اشکهایت برای من ...
بخند برایم بخند
آنقدر بلند
تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را ...
صدای همیشه خوب بودنت را
دلم برایت تنگ شده
دیدگاه ها (۲)

️من که از عشقت وفا میخواستمدر دلت یک ذره جا میخواستمچون غریب...

حسرت ...چه واژه ی عجیبی ...اما نه کمی که دقت می کنم میبینم م...

عصرها تنگ غروب....غرق در عمق خیال..........و نگاهی که به اند...

یا چشم بپوش از من و از خویش برانمیا با من دلخسته بمان راحت ج...

اگر نیستم...مطمئن باش که هنوز بی قرارت نشده ام....من اگر دلم...

یک شب هم باید با هم بیدار بمانیم تا خود صبح . هی چشمهای تو پ...

گاهی وقت‌ها بی‌آنکه بخواهم، شروع می‌کنم بلندبلند با بابام حر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط