دلتنگی آدم را به خیابان میکشد

دلتنگی آدم را به خیابان میکشد ...

دلتنگــــم ...

و مردم نمیفهمنـــد ...

قــدم زدن گاهی ...

از گریه کردن غم انگیز تر است ...

مثـل تـــــو ...

دلتنگـــــم ...

باید تو را به یاد بیاورم ...

به من فکـر کن ...

به نیمه شبی که تورا ندارم ...

باید تو را به یاد بیاورم ...

زمستان های بی برف بی رحم ترند ...

مثل زنان بی عشق ...

مثـل مــن...

که نامت را هم فراموش کرده ام ...

اما هنوز دوستت دارم ...

به من فکر کن ...

به نیمه شبی زمستانی ...

که سیگارت را رها کنی ...

تا مرا در آغوش بگیری ....

ولی من اسمت را به یاد نیاورم ...

و تو فراموش کنی ...

گریه کار مردانه ای نیست ...

قرار است فردا صبح ...

رفتگر ها جسدم را پیدا کنند ...

زنی که از نداشتنت یخ زده ...

و گنجشک ها برایش گریه میکنند ...

به من فکر کن ...

به جنازه ی زخمی زنی ...

که موهایش بوی سیگار میدهد ...

و با ناخن ...

اسمت را روی تنش تراشیده است ...
دیدگاه ها (۱۲)

مـن آخـر هـر جـمـلــہ نـاتــمــامــم ...ســــہ نـــقـــطـــہ...

کلاس دوم دبستان ...شیفت بعد از ظهر بودم ...باران تندی می بار...

در سکـــوتـــــــــ آمـــدی ...و در سکـــوتــــــــــ رفتــی...

دلتنـگــــی ...خیلی واژه ی سنگینیـــه ...آنقـــدر که خیلی هـ...

قاصدک کوچولوی من💔🥀تهیونگ کنار تخت بیمارستان نشسته بود فقط آر...

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

رمان جونگ کوک{ زندگی دوباره } پارت ۹ پسره : چه خبر خوشکله × ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط