قاصدک کوچولوی من

قاصدک کوچولوی من💔🥀


تهیونگ کنار تخت بیمارستان نشسته بود فقط آرزو می‌کرد که دختر کوچولوش خوب بشه اون خیلی از آرزویی که کرده بود پشیمون بود اما الان دیگه دیر شده بود پزشکا می‌گفتن امیدی نیست ولی اون هنوز یه نوری توی قلبش روشن بود

(فلش بک به یه ماه پیش)

_ خفه شو عوضی(عربده)
&تو همه این ۱۳ سال زندگیم خفه شدم ولم اخه چرا این رفتارو با من داری(داد و گریه)
_دهنتو ببند عوضی ازت متنفرم
&اخه چرا مگه من چیکار کردم بابا(گریه)
_بخاطر تو عشقم مرد
&بابا من فقط سه سالم بود اونموقه هنوز عقلم کامل نشده بود(گریه و بغض)
_ببند دهنتو اگر تو اون روز نمی پریدی جلوی اون ماشین مادرت بخاطر اینه ترو نجات داد و خودش تصادف کرد نمیمرد
&بابا من نمیخواستم(گریه)
_دهنتو ببند دختره هرزه (عربده)
&من هرزه نیستم بابا(گریه)
_دهنتو ببند به من نگو بابا(داد و عصبی)
&ولی بابا...(با سیلی تهیونگ حرفش قطع میشه)
_گفتم خفه شو هرزه(داد)
&ولی...
_گفتم دهنت رو ببند اشغال من بابای تو نیستم به من نگو بابا (عربده)
&هق هق(گریه شدید)
_خفه شو از خونه من گشمو بیرون (داد)
&چ.. چی؟ بابا ولی من جایی رو ندارم برم(گریه و ترسیده)
_به من ربطی نداره همین الان گمشو بیرون(داد)
&هق بابا التماست میکنم غلط کردم دیگه تکرار نمیشه(گریه)
_گفتم گمشو بیرون(داد)
&بابا زمستونه خیلی سرده ساعت۱۱شبه لطفا(گریه)
_برو ببرون به من هیچ ربطی نداره(عربده)

ویو تنا:
بابام آرنجمو گرفت و منو از خونه انداخت بیرون و درو بست افتادم روی برف‌های سرد لباسم خیلی نازک بود از سرما داشتم می‌مردم دو ساعت جلوی در نشستم و در زدم برای اینکه درو باز کنه اما اون گوش نمیداد محبور شدم بلند بشم و برم

{تنا بزور بلند شد و راه رفت لباسش خیلی نازک بود و مجبور بود سرما را تحمل کنه توی خیابون‌ها راه می‌رفت سرش دوباره داشت گیج می‌رفت تهیونگ از تومور مغزی تنا خبر نداشت و با بی‌رحمی اونو از خونه بیرون کرد تنا یهو سرش گیج رفت و بیهوش شد}

ویو تنا:

یهو سرم گیج رفت و نفهمیدم چی شد و بیهوش شدم وقتی به هوش اومدم دیدم تو یه اتاق تاریکم بلند شدم و خواستم درو باز بکنم اما در قفل بود با پام در کوبیدم اما باز نشد یهو یه پسری اون درو باز کرد و اومد داخل. تقریبا ۱۸ سالش بود من ترسیده بودم اما به روی خودم نیاوردم

علامت پسره:✓
✓به به خانم کوچولو بیدار شدی؟
&تو کی هستی عوضی
✓اهای درست صحبت کن اکر من نبودم شاید تا الان مرده بودی
&خیلی خب حالا بزار برم
✓واقعا فکر کردی به همین راحتی میذارم بری؟ هه (پوزخند)
&چیکارم داری؟
✓باید کاری که کردمو جبران کنی
&من هیچ پولی ندارم
✓من ازت پول نمیخوام کوچولو
&اولا به من نگو کوچولو دومن پس ازم چی میخوای؟
✓باشه بهت نمیگم کوچولو ولی باید کارمو جبران کنی
&خیلی خب ازم چی میخوای؟
✓اسمت چیه؟
&تنا
✓اسم من سوهو هس
&خب
✓ دقیق چند سالته؟
&۱۳سالمه چطور؟
&من ۱۸ سالمه
&خب چی میخوای
✓اوم.. درست سنت کمه اما به دردم میخوری
&م.... منظورت چیه؟
✓میخوام باهات بخوابم
&وایسا ببینم
✓پس بالاخره فهمیدی(خنده)
&خفه شو عوضی من هرزه نیستم(عربده)
✓خودتو اذیت نکن من نگفتم هرزه ای فقط امشب با من میخوابی
&گمشو عوضی
✓نه دیگه دست منه
&خفه شو ولم کن
✓عمرا

ویو تنا:

اون اشغال منو انداخت رو تخت و دستامو بست و......(با ذهن تمیزتون)

&عوضی ولم کن(داد و گریه)
✓نه به همین خیال باش
&برو گمشو ازت حالم میخوره
✓دیگه دیر شده
&ولم کن
✓عمرا ولت کنم
&کصافت ولم بکن(جیغ)
✓نه محاله
(اسمات شدیدا خشن)
(روز بعد)

ویو تنا:

اروم بلند شدم نمیتونستم راه برم اون اشغال معلوم نبود کدوم قبرستونیه بهم تجاوز کرد خوبع حداقل کاندوم گذاشت وگرنه بدتر میشد یهو اومد تو

✓صبح بخیر کوچولو
&خفه شو عوضی ازت متنفرم
✓چرا مگه دیشب بهت خوش نگذشت؟
&دهنتو ببند اشغال بهم دست نزن
✓تو دیگه برای منی
&ولم کن(جیغ بلند)
✓هسسس داد نزن
&ولم کن
-نچ

(سوهو بلند میسه و میره)

&خدایا چرا من اینقدر بدبختم اول مادرم بخاطر من مرد بعد بابام ارم متنفر شد بعد از خونه انداختم بیرون حالا هم که تو ۱۳ سالگی بهم تجاوز شد اخه چرا این بلاها سرم میاد(گریه شدید)

(فلش بک به دو روز بعد)

ویو تنا:

بالاخره از دست اون عوضی خلاص شدم وقتی حواسش نبود تو قهوش قرص بیشهوش کننده ریختم الان خیلی ازش دور شدم ولی میخوام خودمو بکشم نمیتونم شب تجاوز رو فراموش کنم حالم خیلی بد بود یهو یه صدایی از پست سرم اومد....

ادامه دارد...

(دوستان ببخشید موضوع کثیفی داشت شرمنده ادامه فیک کاش براتون مهم بودم رو بعدا میذارم)
دیدگاه ها (۲۳)

قاصدک کوچولوی من💔🥀پارت2ویو تنا: آروم برگشتم پشت سرمو نگاه کر...

فالوشه

کاش براتون مهم بودم

کاش براتون مهم بودم

پارت ۱۰آلیا. خب عکس ها آماده شددینا. اوکی بده به من اوم خیلی...

کاش براتون مهم بودم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط