☯️پارت یک فیک ته✝️
☯️پارت یک فیک ته✝️
ویو ات
با آلارم کوفتی بیدار شدم رییس بار می خواست با خانوادش بره سفر رفتم دستشویی کارای مربوطرو کردم یه دوش ۱۵ مینی گرفتم اومدم بیرون موهامو خشک کردم لباسامو پوشیدم اهل آرایش نیستم پس آرایش نمی کنم رفت پایین
همیشه صبحونه نمی خورم وقتی می خورم گرسنم باشه می خورم گرسنم نبود رفتم کفشامو پوشیدم راه افتادم بار بعد ۱۰ مین رسیدم بار دیرنکردم رفتم یه ویسگی ریختم خوردم همه اومدن مدیر بار هم اومد رفتیم تو یکی از اتاق های ویایپی
رییس بار: خب همه می دونین که من با خانوادم برای یه مدت می خوام برم بوسان پس تا این مدت باید یه رییس برای بار داشته باشیم من دیشب فکر کردم و تصمیم گرفتم آقای لی مین سوهو رو انتخاب کنم
ذهن ات
خوب شد رییس بار نشدم ولی چرا مین سوهو یه مرد هول و دختر باز حتی خواست یه بار به من ت*ج*ا*و*ز کنه جلسه تموم شد رفتم از بار بیرون سوار ماشین شدم رفتم خونه لباسای خونه گیمو پوشیدم دراز کشیدم رو تختم تا سریال خون شیرین قسمت آخرو ببینم وسطای فیلم بود که گشنم شد یادم افتاد هیچی تو خونه ندارم لباسام بد نبود مغازه هم نزدیک خونه بود پس پیاده رفتم یه دوکوبکی و نودل پنیری خریدم اوردم خونه نودل خوردم ادامه ی فیلم رو دیدم
پایان پارت یک💜
ویو ات
با آلارم کوفتی بیدار شدم رییس بار می خواست با خانوادش بره سفر رفتم دستشویی کارای مربوطرو کردم یه دوش ۱۵ مینی گرفتم اومدم بیرون موهامو خشک کردم لباسامو پوشیدم اهل آرایش نیستم پس آرایش نمی کنم رفت پایین
همیشه صبحونه نمی خورم وقتی می خورم گرسنم باشه می خورم گرسنم نبود رفتم کفشامو پوشیدم راه افتادم بار بعد ۱۰ مین رسیدم بار دیرنکردم رفتم یه ویسگی ریختم خوردم همه اومدن مدیر بار هم اومد رفتیم تو یکی از اتاق های ویایپی
رییس بار: خب همه می دونین که من با خانوادم برای یه مدت می خوام برم بوسان پس تا این مدت باید یه رییس برای بار داشته باشیم من دیشب فکر کردم و تصمیم گرفتم آقای لی مین سوهو رو انتخاب کنم
ذهن ات
خوب شد رییس بار نشدم ولی چرا مین سوهو یه مرد هول و دختر باز حتی خواست یه بار به من ت*ج*ا*و*ز کنه جلسه تموم شد رفتم از بار بیرون سوار ماشین شدم رفتم خونه لباسای خونه گیمو پوشیدم دراز کشیدم رو تختم تا سریال خون شیرین قسمت آخرو ببینم وسطای فیلم بود که گشنم شد یادم افتاد هیچی تو خونه ندارم لباسام بد نبود مغازه هم نزدیک خونه بود پس پیاده رفتم یه دوکوبکی و نودل پنیری خریدم اوردم خونه نودل خوردم ادامه ی فیلم رو دیدم
پایان پارت یک💜
۳.۹k
۲۶ شهریور ۱۴۰۲