فقط که زخم ها نیستند

فقط که زخم ها نیستند …
گاهی کسی چنان نرم به تنت دست می کشد که جایش تا ابد روی پوستت می ماند
دیدگاه ها (۱)

خدایا …به حد کافی خیال بافتم …و تنم کردم …یه کم واقعیت شیرین...

سخـــــــــتــی تــنهــایی را وقتـــــی فــــهمیـــدمکــ ــه...

چه قدر دردناک است این مشکل که همیشهبرای فرار از دست یک آدمبه...

گاهی با خودت خلوت کن و به عمق چاه های متعددی که تا لبالبش رف...

اشک هایم مانند یاقوت های بی رنگی از روی صورتم پایین می لغزید...

.رنگ چشمانت‌به شعرم‌ خودنمایی می کندچون عسل‌دارد،غزل را هم‌ ...

الهم اغفِرللمومنین و للمومنین والمومنات والمسلمین والمسلمات ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط