کیمیای عشق را ببین

کیمیای عشق را ببین
کیمیای نور را که خاک خسته را
صبح و سبزه می‌کند.

کیمیا و سحر صبح را نگاه کن
جای بذر مرگ و برگ خونی خزان
کیمیای عشق و صبح و سبزه
آفریده است.

#شفیعی_کدکنی
دیدگاه ها (۲)

سعدی، خیالِ بیهده بستی امیدِ وصلهجرت بکشت و وصل، هنوزت مصور ...

چای می نوشمکه با غفلت فراموشت کنمچای می نوشمولی از اشک فنجان...

تو سراب موج گندم ، تو شراب سیب داریتو سر ِفریب - آری! - تو س...

تو بمان با من، تنها تو بماندر دل ساغر هستی تو بجوشمن همین یک...

گوش کن؛صدایِ خِش خِش برگ ها راصدای پایِ جویبار را در میان در...

افتخار ربوده شدننور ماه به آرامی به جای جای راهروی بزرگ می‌ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط