غریبی میکند قلبم به چشم اشنای تو

غریبی میکند قلبم ، به چشم آشنای تو

نمی آیدبه همراهم ، به شهر چشمهای تو

نمی آید نمیخواهد ، دگر او در طپش هایش

طنین عاشقی هایم ، به آهنگ صدای تو

گمانم این دل عاشق ، کمی عاشقتر از پیش است

کمی عاشق تر از روزی ، که بوده او برای تو

گمانم روی خاک او ، قدم برداشته یک تن

کسی با جای پاهایی ، شبیه ردپای تو

گمانم لمس کرده او ، نفسهای دلی زیبا

دلی زیباتر از قلبت ، نشسته او به جای تو

گمانم دردهای او ، شده درمان که مشتاق است

عطش دارد دوباره او ، بگردد مبتلای تو
دیدگاه ها (۳)

ﻣﺪﺗﻬﺎﺳﺖ، ﻣﺠﺎﺯﯼ ﺷﻠﻮﻏﯿﻢ ...ﻣﺠﺎﺯﯼ ﺷﺎﺩﯾﻢ ...ﻣﺠﺎﺯﯼ ﻣﯿﺨﻨﺪﯾﻢ ...ﻣﺠﺎ...

بودنت   را   می ستایم   باور   محبوب من!عامل طغیان گر   کابو...

فدای صداقت بی سوادی که وقتی ازش پرسیدن : عشق چند حرفه ؟ گفت ...

✔مَنَم یہ زمانے کلے رِفیـق داشتَم✔ ⇦بہ تن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط