گر رفته بود از سر کوی تو آفتاب

گر رفته بود از سر کوی تو آفتاب
برگشته است باز به‌سوی تو آفتاب

باغ افق که روز، پر از عطر نور شد
هر صبحدم شکفت به بوی تو آفتاب

دلسرد زیسته­ است زمین! تا تو آمدی
گرم است از حرارت خوی تو آفتاب

ای کربلای تشنه! فلک، شرمگین توست
تا می­‌کشد به دوش، سبوی تو آفتاب

مثل فرشته از فلک آید فرو به خاک
تا بوسه­ای زند به گلوی تو آفتاب

تا در قلمرو تو شبیخون زده ا­ست شب
شد پاسدار حرمتِ کوی تو آفتاب

شاعر: سید محمد عباسیه کهن
دیدگاه ها (۴)

زینب به روی نیزه سری دید نوحه‌خواندر شام کوفیان قمری دید نوح...

.

سوره النورأَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی ...

سوره مریموَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا کَانَ عَلَی رَبِّ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط