به نام خدا

به نام خدا

دوتا گنجشک بودن ....
یکی داخل اتاق یکی بیرون پشت شیشه...
گنجشک کوچولو از پشت شیشه گفت:من همیشه
باهات میمونم ...قول میدم!!!!!!
وگنجشک توی اتاق فقط نگاهش کرد......!
گنجشک کوچولو گفت:من واقعا" عاشقتم "!
اما گنجشک توی اتاقم فقط نگاش کرد...!
امروز دیدم گنجشک کوچولوپشت شیشه اتاقم یخ زده....
ولی ....اون هیچ وقت نفهمید که گنجشک توی اتاقم "چوبی" بود!

این حکایت بعضی از ماهاست ...
خودمونو.نابود میکنیم واسع "ادمهای چوبی"...
کسانی که نه مارو میبینن ...ونه صدامونو میشنون...
دیدگاه ها (۲)

مرسی که هستی❤ :-)

نذر کرده امیک روزی که خوشحال تر بودمبیایم و بنویسم کهزندگی ر...

اگه دیدی کسی از تنهاییش لذت میبره، بدون راز قشنگی تو دلش دار...

از طعنه جاهلان نخواهم ترسیدبر خنده این زمانه خواهم خندیدمن ب...

اگه بهشون سیلی بزنی✨دازای☆یه خودکشی نا موفق دیگه داشت .از دس...

ا،ت دلش میخواست هر کاری ممکنه بکنه تا بفهمه هیون درواقع کیه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط