واژه ها:)))
روزی روزگاری دختری بود... یه دختر بدون خانواده... بدون هیچی... توی جنگل زندگی میکرد...
یه روز دوتا حیوون رو دید که دعوا میکنن.. سمتشون رفت و اونا رو با کتک جدا کرد... ولی اونا دوباره به سمت هم حمله ور شدن... دختر شروع کرد توضیح دادن که چرا نباید دعوا کنن و اون دوتا آروم شدن..درسته.. واژه ها! این واژه ها بودن که میتونستن همه چیزو درست کنن...
دختر واژه هارو پرورش داد... کم کم کل اون جنگل شد واژه..دختر واژه بود و واژه دختر... کم کم اون بزرگ شد و مجبور شد به مدرسه بره.. هیچکس اونجا دوستش نداشت... دختر با واژه ها به همه محبت میکرد و ازشون استفاده مثبت میکرد...
اما یهو کسانی پیدا شدن که با واژه ها موج منفی ایجاد کردن... اون موج منفی... اون هاله مشکی... روز به روز بزرگتر میشد..واژه ها راه خودشونو به هم پیدا میکردن و یه زنجیره خیلی بزرگ درست میکردن... دختر دوست داشت ازشون فرار کنه ولی اونا... زندگیش بودن...اون کم کم از واژه ها متنفر شد... ذهنش از هم پاشید...
اون آدما که موج منفی رو ایجاد کردن با دیدن ضعیف شدن اون دختر موجشون رو بیشتر کردن... در آخر دختر تو موجی از واژه غرق شد...
اون با واژه ها غرق شد و به اعماق اونا رفت.. ریششون رو پیدا کرد... ریششون..
احساسات بودن:)))))
مراقب باشیم با واژه ها به احساسات کسی صدمه نزنیم🤝🫂⛓️🤍
یه روز دوتا حیوون رو دید که دعوا میکنن.. سمتشون رفت و اونا رو با کتک جدا کرد... ولی اونا دوباره به سمت هم حمله ور شدن... دختر شروع کرد توضیح دادن که چرا نباید دعوا کنن و اون دوتا آروم شدن..درسته.. واژه ها! این واژه ها بودن که میتونستن همه چیزو درست کنن...
دختر واژه هارو پرورش داد... کم کم کل اون جنگل شد واژه..دختر واژه بود و واژه دختر... کم کم اون بزرگ شد و مجبور شد به مدرسه بره.. هیچکس اونجا دوستش نداشت... دختر با واژه ها به همه محبت میکرد و ازشون استفاده مثبت میکرد...
اما یهو کسانی پیدا شدن که با واژه ها موج منفی ایجاد کردن... اون موج منفی... اون هاله مشکی... روز به روز بزرگتر میشد..واژه ها راه خودشونو به هم پیدا میکردن و یه زنجیره خیلی بزرگ درست میکردن... دختر دوست داشت ازشون فرار کنه ولی اونا... زندگیش بودن...اون کم کم از واژه ها متنفر شد... ذهنش از هم پاشید...
اون آدما که موج منفی رو ایجاد کردن با دیدن ضعیف شدن اون دختر موجشون رو بیشتر کردن... در آخر دختر تو موجی از واژه غرق شد...
اون با واژه ها غرق شد و به اعماق اونا رفت.. ریششون رو پیدا کرد... ریششون..
احساسات بودن:)))))
مراقب باشیم با واژه ها به احساسات کسی صدمه نزنیم🤝🫂⛓️🤍
۸۹۵
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.