چند پارتی
چند پارتی
part:2
فردا صبح
ویو ا.ت
از خواب بیدار شدم و رفتم دستشویی بعد لباس زد گلوله ام رو زیر لباس اصلی ام پوشیدم و اسلحه ام رو تمیز کردم موهای کوتاه ام رو شونه زدم و در آخر ادکلن تلخ ام رو زدم و رفتم پایین سوار لامبورگینی سیاه مات ام شدم و رفتم شرکت
۲۰ دقیقه بعد
رسیدم شرکت و رفتم داخلش به یکی از بادیگارد ها گفتم :
ا.ت:به یونگی بگو تا ۵ دقیقه دیگه تو اتاق باشه
بادیگارد:چشم خانوم
رفتم تو اتاقم و دو تا قهوه سفارش دادم که یونگی اومد تو
یونگی: چیکار ام داشتید خانوم
ا.ت:در رو ببند و بیا تو
یونگی:باشه( آروم)
یونگی در اصل بادیگارد ارشد نبود یونگی برادر من بود برای همین باهاش خیلی راحت بودم و برای اینکه کسی نفهمِ و بلایی سرش نیاره من اونو جای بادیگار ارشد جا زده بودم ولی واقعا کارش خیلی خوب انجام میداد
یونگی:چیشده
ا.ت:صدات کردم که ببینی محموله جئون کجاست
یونگی:کدوم محموله اش؟
ا.ت:محموله طلا و اینکه قهوه ات رو بخور
یونگی:اوکی
قهوه اش رو خورد
ا.ت:و اینکه به اون کیم بگو بیاد اتاقم
یونگی:باشه من رفتم خداحافظ
ا.ت:بای
۱۰ دقیقه بعد
هوسوک:سلام خان....
ا.ت:دیر رسیدی(سرد)
هوسوک:ببخشید ترافیک بود
ا.ت:اوکی میخواستم بهت بگم امروز باید برم سر محموله و تو باید با من بیای
هوسوک:چشم
ا.ت:سعی کن به تک تینداز ها ام بگی بیان
هوسوک:چشم
ا.ت:فقط یه چیز دیگه تو اسمت رو به من نگفتی
هوسوک:اسمم جوی هستش
ا.ت:خب چرا اسمت کره ای نیست
هوسوک:دورگه آمریکایی و کره ای هستم
ا.ت:اها مرخصی
هوسوک احترام گذاشت و رفت بیرون
یکسال بعد
ا.ت:وایی بس کن دیگه(خنده)
هوسوک:(خنده)
ا.ت:خب به هر حال من برم تو اتاق کار ام
هوسوک:منم برم ببینم چه کاری مونده اونو انجام بدم
هوسوک داشت میرفت که صدای ا.ت باعث متوقف شدنش شد
ادامه دارد.....
#بی_تی_اس #نامجون #جین #شوگا #جیهوپ #آگوست_دي #هوسوک #یونگی #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #کیدراما #کیپاپ
part:2
فردا صبح
ویو ا.ت
از خواب بیدار شدم و رفتم دستشویی بعد لباس زد گلوله ام رو زیر لباس اصلی ام پوشیدم و اسلحه ام رو تمیز کردم موهای کوتاه ام رو شونه زدم و در آخر ادکلن تلخ ام رو زدم و رفتم پایین سوار لامبورگینی سیاه مات ام شدم و رفتم شرکت
۲۰ دقیقه بعد
رسیدم شرکت و رفتم داخلش به یکی از بادیگارد ها گفتم :
ا.ت:به یونگی بگو تا ۵ دقیقه دیگه تو اتاق باشه
بادیگارد:چشم خانوم
رفتم تو اتاقم و دو تا قهوه سفارش دادم که یونگی اومد تو
یونگی: چیکار ام داشتید خانوم
ا.ت:در رو ببند و بیا تو
یونگی:باشه( آروم)
یونگی در اصل بادیگارد ارشد نبود یونگی برادر من بود برای همین باهاش خیلی راحت بودم و برای اینکه کسی نفهمِ و بلایی سرش نیاره من اونو جای بادیگار ارشد جا زده بودم ولی واقعا کارش خیلی خوب انجام میداد
یونگی:چیشده
ا.ت:صدات کردم که ببینی محموله جئون کجاست
یونگی:کدوم محموله اش؟
ا.ت:محموله طلا و اینکه قهوه ات رو بخور
یونگی:اوکی
قهوه اش رو خورد
ا.ت:و اینکه به اون کیم بگو بیاد اتاقم
یونگی:باشه من رفتم خداحافظ
ا.ت:بای
۱۰ دقیقه بعد
هوسوک:سلام خان....
ا.ت:دیر رسیدی(سرد)
هوسوک:ببخشید ترافیک بود
ا.ت:اوکی میخواستم بهت بگم امروز باید برم سر محموله و تو باید با من بیای
هوسوک:چشم
ا.ت:سعی کن به تک تینداز ها ام بگی بیان
هوسوک:چشم
ا.ت:فقط یه چیز دیگه تو اسمت رو به من نگفتی
هوسوک:اسمم جوی هستش
ا.ت:خب چرا اسمت کره ای نیست
هوسوک:دورگه آمریکایی و کره ای هستم
ا.ت:اها مرخصی
هوسوک احترام گذاشت و رفت بیرون
یکسال بعد
ا.ت:وایی بس کن دیگه(خنده)
هوسوک:(خنده)
ا.ت:خب به هر حال من برم تو اتاق کار ام
هوسوک:منم برم ببینم چه کاری مونده اونو انجام بدم
هوسوک داشت میرفت که صدای ا.ت باعث متوقف شدنش شد
ادامه دارد.....
#بی_تی_اس #نامجون #جین #شوگا #جیهوپ #آگوست_دي #هوسوک #یونگی #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #کیدراما #کیپاپ
۷.۰k
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.