چند پارتی
چند پارتی
part:3
ا.ت:میتونم بهت اعتماد کنم
هوسوک:البته که میتونی(لبخند)
ا.ت:پس من اعتماد کرد(داد)
هوسوک:اوکی(داد)
تو این یکسال خیلی چیز ها عوض شد
مثلا
دخترک قصه ما کاملا به جوی بدون اینکه چیزی رو بدونه اعتماد کرده بود
اعتمادی که به جوی داشت به یونگی که داداش بود نداشت
البته که یونگی برادر واقعی اون نبود برادر ناتنی اش بود
ا.ت مست خنده های کیوت جوی شده بود
دخترک عاشق اون شده بود
اما از کجا معلوم که جوی ام عاشق اون شده باشه
ویو ا.ت
رفتم تو شرکت داشتم پرونده مینوشتم که صدای نوتیف گوشیم اومد
گوشیش رو از جیبش در اورد و رفت تو پیام هاش که دید یه ناشناس عکس ای رو براش فرستاده
یکم صبر کرد تا عکسِ باز شه
موقعی که عکس باز دلش میخواست که اصلا اون عکس رو ندیده بود
اون عکسِ جوی بود که با لباس نظامی تو عکس وایساده بود
متوجه شد که جوی تمام مدت یه جاسوس بوده که از پاسگاه پلیس اومده بود
دید پایین عکسِ یه چیزی نوشته
تغریبا یه معرفی بود
فامیلی و اسم:جانگ هوسوک
لقب:جیهوپ
متولد:۱۹۹۵/۲/۱۴
کشور:کره جنوبی
شغل:فرمانده انتظامی
دخترک با خوندم این متن انگار یه چاقو تیز تو گلوش گیر کرده بود
از یه طرف اینقدر عصبی بود که میتونست همه جا رو آتیش بزنه
دلش میخواست همین الان ماشه رو بکشه و جوی رو بکشه به حرف خودش خندش گرفت جوی آخه جوی حتی اسمش هم دروغ بود
میخواست جیهوپ رو بکشه ولی نمیتونست
عشقی که به اون داشت خیلی قوی تر از نفرت بود
اگه یه سنگ میرفت تو پای جیهوپ سنگ رو آتیش میزد
ولی الان اگه خودش به هوسوک آسیب میزد باید خودش رو آتیش میزد
با خودش گفت:
ا.ت:من سه بار تا الان ترک شدم یکبار خانواده ام ،یکبار دوست صمیمیم، یکبار هم پسری که بهش اعتماد کرده بودم دفعه چهارم رو میخوام توسط خودم ترک شم
تصمیم گرفت هیچ کاری نکنه و جیهوپ اونو دستگیر کنه که یهو صدای در اومد و جیهوپ اومد تو
هوسوک:برای هر دوتامون قهوه گرفتم
ا.ت:من نمیخورم حالم خوب نیست(لبخند مصنوعی)
هوسوک:چیزی شده؟
ا.ت:نه فقط همین جوری دلم گرفته
هوسوک:اوکی
۲ هفته بود
ادامه دارد.......
#بی_تی_اس #نامجون #جین #شوگا #آگوست_دی #یونگی #جیهوپ #هوسوک #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #کیپاپ #کیدراما
part:3
ا.ت:میتونم بهت اعتماد کنم
هوسوک:البته که میتونی(لبخند)
ا.ت:پس من اعتماد کرد(داد)
هوسوک:اوکی(داد)
تو این یکسال خیلی چیز ها عوض شد
مثلا
دخترک قصه ما کاملا به جوی بدون اینکه چیزی رو بدونه اعتماد کرده بود
اعتمادی که به جوی داشت به یونگی که داداش بود نداشت
البته که یونگی برادر واقعی اون نبود برادر ناتنی اش بود
ا.ت مست خنده های کیوت جوی شده بود
دخترک عاشق اون شده بود
اما از کجا معلوم که جوی ام عاشق اون شده باشه
ویو ا.ت
رفتم تو شرکت داشتم پرونده مینوشتم که صدای نوتیف گوشیم اومد
گوشیش رو از جیبش در اورد و رفت تو پیام هاش که دید یه ناشناس عکس ای رو براش فرستاده
یکم صبر کرد تا عکسِ باز شه
موقعی که عکس باز دلش میخواست که اصلا اون عکس رو ندیده بود
اون عکسِ جوی بود که با لباس نظامی تو عکس وایساده بود
متوجه شد که جوی تمام مدت یه جاسوس بوده که از پاسگاه پلیس اومده بود
دید پایین عکسِ یه چیزی نوشته
تغریبا یه معرفی بود
فامیلی و اسم:جانگ هوسوک
لقب:جیهوپ
متولد:۱۹۹۵/۲/۱۴
کشور:کره جنوبی
شغل:فرمانده انتظامی
دخترک با خوندم این متن انگار یه چاقو تیز تو گلوش گیر کرده بود
از یه طرف اینقدر عصبی بود که میتونست همه جا رو آتیش بزنه
دلش میخواست همین الان ماشه رو بکشه و جوی رو بکشه به حرف خودش خندش گرفت جوی آخه جوی حتی اسمش هم دروغ بود
میخواست جیهوپ رو بکشه ولی نمیتونست
عشقی که به اون داشت خیلی قوی تر از نفرت بود
اگه یه سنگ میرفت تو پای جیهوپ سنگ رو آتیش میزد
ولی الان اگه خودش به هوسوک آسیب میزد باید خودش رو آتیش میزد
با خودش گفت:
ا.ت:من سه بار تا الان ترک شدم یکبار خانواده ام ،یکبار دوست صمیمیم، یکبار هم پسری که بهش اعتماد کرده بودم دفعه چهارم رو میخوام توسط خودم ترک شم
تصمیم گرفت هیچ کاری نکنه و جیهوپ اونو دستگیر کنه که یهو صدای در اومد و جیهوپ اومد تو
هوسوک:برای هر دوتامون قهوه گرفتم
ا.ت:من نمیخورم حالم خوب نیست(لبخند مصنوعی)
هوسوک:چیزی شده؟
ا.ت:نه فقط همین جوری دلم گرفته
هوسوک:اوکی
۲ هفته بود
ادامه دارد.......
#بی_تی_اس #نامجون #جین #شوگا #آگوست_دی #یونگی #جیهوپ #هوسوک #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #کیپاپ #کیدراما
۷.۶k
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.