در هیچ جای دفتر و دیوان تو نیستی

در هیچ جای دفتر و دیوان تو نیستی 
افتاده ام به جان خیابان... تو نیستی
.
افتاده ام به پای تمامی خانه هاش
زیبای سختگیر! چه آسان تو نیستی...
.
گفتم: ببخش، چهره ی زیبایت آشناست
جسمی که روح داده به تهران تو نیستی؟
.
اصلا مگر مشابه تو یافت می شود؟
تنها ستاره ی شبِ آبان تو نیستی؟
.
راه مرا به زندگی ات باز کرده ای
تعبیر عکس داخل فنجان تو نیستی؟!
.
در چشم هات جنگل و دریا معلق اند
سر منشأ طبیعت گیلان تو نیستی؟
.
سی سال دیر کردی و از عشق خالی ام
معنای نیمه ی پر لیوان تو نیستی؟
.
افتاده است خون دلم گردن کسی
«آن کس که دوست دارمش از جان» تو نیستی؟؟؟
.
باید به ضعف حافظه ایمان بیاورم
وقتی به فکر این دل ویران تو نیستی
.
آری بخند! مسخره کن گریه ی مرا
ابرم... درست! عامل باران تو نیستی؟!
.
من با تمام روح و تنم عاشق تو ام
اما قسم به صاحب قرآن، تو نیستی!
.
رفتی بدون اینکه بگویی برای چه
من ماندم و نگاهِ پشیمان... تو نیستی؟
.
.
.
#امید_صباغ_نو
دیدگاه ها (۳۰)

ﺩُﺭﺳـــﺘﻪ ﮐــﺴﯽ ﻧَﺪﺍﺭﻡ ﺑِﻬــــﻢ ﺑِﮕـــﻪ ﻋـــﺸﻘَﻢ ﺷـــﺐﺑــﺨﯿـ...

.تو مال مَنی خودم کشفت کرده ام تو با "من" می خندیبا "من" گری...

زندگی با هوشیاری زیر گردون مشکل است تا نگردی مست ، این بار گ...

در ﺷﻬﺮ ﻫﯽ ﻗﺪم زد و ﻋﺎﺑﺮ زﯾﺎد ﺷﺪﺗﺮس از رﻗﯿﺐ ﺑﻮد … ﮐﻪ آﺧﺮ زﯾﺎد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط