یکی ساده چشم گذاشت

یکی ساده چشم گذاشت
دیگری خیلی حرفه ای قایم شد
طوری ک هرچه گشت دیگه نبود
دیدگاه ها (۱)

‎هرچه کویت دورتر، دل تنگ‌ تر، مشتاق تر #من_کجا_باران_کجا

امشب میل م ب گفتن بودامااو نبود.

من چندین بار تمامی پست هام پاک کردمشبیه دخترِ عاشقی ک رو دست...

اون روز رو خوب یادم ِروز جمعه بود , ساعت حوالی ۷ - ۸ شب بود ...

کشیدن سر اسکلت

گاهی پشت یک دیوار کج، راستیِ بزرگی قایم شده….می‌گن زمان انوش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط