به فلسفه گیسوان پریشانت

به فلسفه گیسوان پریشانت
درباد تا ابد اسیرم !؟
مانده ام باد،گیسوانت را پریشان میکند ...
یابوی گیسوان توست که باد را لابه لای شان به مستی وا میدارد؟؟؟
این گیسوان دلها برده اند ...
دلی را که این کمند گیسو به یغما برده ...
تا ابد نمیتوان باز پس گرفت ...
چه فلسفه عجیبی دارند گیسوان تو ...
که دل مرا باده باده مست میکنند
وقتی آنهارا به آرامی از روی چشمهایت کنار میزنم ....
بگذار
با پیچ وخم این گیسو بازهم عاشقی کنم !!
دیدگاه ها (۶)

این روزهااز هرآنچه که مرا یاد تو بیندازد روزه میگیرم من تمام...

عشق من:مدام میپرسندمکه چرا روزه نمیگیرم مانده ام چطور برایشا...

همین جا ... !کنار همین سطرهای شعر ؛میمرم ... تا شاید ... !دو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط