دوست دارم در شب دیدارِ ماه
دوست دارم در شب دیدارِ ماه
با تو بنشینم لبالب ، گاه گاه
دوست دارم با تو باشم تا سحر
چون غزل باشی و من چون اشک و آه
دوست دارم شب نشینی با تو را
فارغ از هر زخم و نفرین و گناه
دوست دارم با تو گویم راز دل
تا تو باشی مَحرم و دیوان راه
دوست دارم در تبِ آغوش من
چون سحر منجی شوی ،شب را پناه
دوست دارم هر شبِ وصل سحر
عطر آغوش تو گیرم تا پگاه
دوست دارم نازنین چشم تو را
چَشم شویم در نگاهت از نگاه
با تو بنشینم لبالب ، گاه گاه
دوست دارم با تو باشم تا سحر
چون غزل باشی و من چون اشک و آه
دوست دارم شب نشینی با تو را
فارغ از هر زخم و نفرین و گناه
دوست دارم با تو گویم راز دل
تا تو باشی مَحرم و دیوان راه
دوست دارم در تبِ آغوش من
چون سحر منجی شوی ،شب را پناه
دوست دارم هر شبِ وصل سحر
عطر آغوش تو گیرم تا پگاه
دوست دارم نازنین چشم تو را
چَشم شویم در نگاهت از نگاه
۱.۹k
۰۹ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.