پارت

پارت 5
اگه خودم میخواستم لباساشو عوض کنم دیگه ...
ویو صبح
ویو ات
بلند شدم دیدم لباس های راحتی تو تنمه توی یه اتاق بزرگ و دنج و خیلی خوشگلم چشمم به برگای که رو میز بود افتاد نوشته بود:
نگران نباش اجوما لباساتو عوض کرده دارویی که گزاشتم رو میز اونو اگه دلت درد میکرد بخور من ساعت 3 برمیگردم
jungkook
دیدم ساعت 10 رفتم پایین اجوما خودش و عمارت رو بهم معرفی کرد (اها راستی ات میدونه جونگ کوک مافیاس)یهو یادم افتاد هنوز لباس خواب تنمه رفتم لباسام رو عوض کردم با خودم گفتم برم بیرون پس رفتم یه لباس انتخاب کردم(لباسو رو تو پست بعد میزارم براتون)میخواستم برم بیرون که بادیگارد مانعم شدن
بادیگارد:متاسفم خانم ولی ارباب گفتن اگه میخواین برین باید بهش اطلاع بدید
زنگ زدم جونگ کوک
جونگ کوک:بله ؟
ات:سلام میگما میشه من برم بیرون؟
جونگ کوک:برای چی ؟
ات:میخوام برم پاساژ خرید و هوا بخورم و دوستام رو ببینم
جونگ کوک:باشه برو فقت تا ساعت 6 خونه باش
ات:باشه
رفتم بیرون
...


ببخشید این پارت کم بود پارت قبل زیاد بود بخاطر همون دستم خسته شد لباس ات هم میزارم براتون💖💖
دیدگاه ها (۱۷)

♡ jungkook ☆بچه ها نظرتون امشب تا پارت اخر خرگوش کوچولوی من ...

پارت2خرگوش کوچولو من ♡رفتم به اون آدرسی که فرستاده بود یه عم...

قیافه ات 💖

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑عشق مافیاویو جونگ کوک از خونه اومدم بیرون رفتم به کافه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط