دست نوشت ام

دست نوشتہ ام
دیگر احساسم را نمےرساند…

اگر
دستم بہ تو مےرسید…
التهاب دستانم
هزار حس ناگفتہ را
ترجمہ مےڪرد…

چقــدر
حسِ رسیدڹ بہ تو را دوست دارم…
دیدگاه ها (۱)

گفته بودی که چرا محو تماشای منی آنچنان مات که حتی مژه بر هم ...

والا

ببار بارون ببار بارون دلم از زندگی خونهدیگه هر جای این دنیا ...

تـو رها در من ومن محو سراپای توامتــو همه عمر من ومن همه دنی...

روز مادر بود...میدانستم آرمان یادش نمیرود...آمد توی خانه پیش...

.‌‌ #آخرین بازمانده‌ے #دلخوشی‌هاے منی،«برایم #بمان لطفا!»هر#...

قلدر مدرسه ( پارت ۱۳ )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط