لره کنار یه رودخونه نشسته بود یه نفر میاد میگهببخشید اقا

لره کنار یه رودخونه نشسته بود یه نفر میاد میگه؛ببخشید اقا اینجا عمقش چقدره میخوام شنا کنم
لره میگه؛نترس داداش برو خیالت تخت
یارو هم میره تو رودخونه نزدیک بود غرق شه با دست و پا زدن و هزار بدبختی میاد بیرون
میگه احمق چرا گفتی برم اینجا که خیلی عمیقه؟؟

لره میگه؛به قرآن چن لحظه پیش یه اردک اومد از رودخونه رد شد فقطم پاهاش رفت تو آب:)))
دیدگاه ها (۱۱)

ﻣﺮﺩ : ﺍﯾﻦ ﻟﺒﺎﺳﺎ ﭼﯿﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺭﻓﺘﯽ ﺧﺮﯾﺪﯼ؟ !ﺯﻥ : ﺁﺥ ﺑﺎﺯ ﺷﯿﻄﻮﻥ ﮔﻮ...

دوست دخترم زنگ زده با گریه میگه میخوان منو از تو جدا کنن دار...

ویژگی های مثبت و منفی متولدین همه ماه ها؛ ویژگی های مثبت فرو...

دختره رفته یخ بخره به یخ فروش گفته اقایخاش تازست مال امروزهه...

ویو آتاز مدرسه در اومدم خیلی خسته بودم بزور داشتم پرواز میکر...

خون آشام عزیز (66)

Name: Lost heart Part: ⑤ویو اِریکارفتم سمت داداشم و اینا داش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط