لره کنار یه رودخونه نشسته بود یه نفر میاد میگهببخشید اقا
لره کنار یه رودخونه نشسته بود یه نفر میاد میگه؛ببخشید اقا اینجا عمقش چقدره میخوام شنا کنم
لره میگه؛نترس داداش برو خیالت تخت
یارو هم میره تو رودخونه نزدیک بود غرق شه با دست و پا زدن و هزار بدبختی میاد بیرون
میگه احمق چرا گفتی برم اینجا که خیلی عمیقه؟؟
لره میگه؛به قرآن چن لحظه پیش یه اردک اومد از رودخونه رد شد فقطم پاهاش رفت تو آب:)))
لره میگه؛نترس داداش برو خیالت تخت
یارو هم میره تو رودخونه نزدیک بود غرق شه با دست و پا زدن و هزار بدبختی میاد بیرون
میگه احمق چرا گفتی برم اینجا که خیلی عمیقه؟؟
لره میگه؛به قرآن چن لحظه پیش یه اردک اومد از رودخونه رد شد فقطم پاهاش رفت تو آب:)))
- ۲.۵k
- ۱۵ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط