کسی را می شناسم
کسی را می شناسم
که به تق تق پاشنه های کفش یک زن قسم می خورد، که زنانگی آآمیخته ای از سادگی و پیچیدگیست....
گفتم چرا قسم به تق تق پاشنه ها..؟
گفت نگاه داشتن این ریتم قدم های مرتب میطلبد
قدم های مرتب یعنی.... تعادل بدن در عین غرور وسکوت
غرور وسکوت یعنی..... عشق،
وقار دست نیافتنی در عین مهربانی ...
مهربانی بی حد در حفظ حریم
که کار هر کس نیست...
از آن روز هر وقت صدای تق تق پاشنهها در کوچه می پیچد
دلم میخواهد
همراه این پیچیدگی ساده ،راه ها ااااا بروم....
که به تق تق پاشنه های کفش یک زن قسم می خورد، که زنانگی آآمیخته ای از سادگی و پیچیدگیست....
گفتم چرا قسم به تق تق پاشنه ها..؟
گفت نگاه داشتن این ریتم قدم های مرتب میطلبد
قدم های مرتب یعنی.... تعادل بدن در عین غرور وسکوت
غرور وسکوت یعنی..... عشق،
وقار دست نیافتنی در عین مهربانی ...
مهربانی بی حد در حفظ حریم
که کار هر کس نیست...
از آن روز هر وقت صدای تق تق پاشنهها در کوچه می پیچد
دلم میخواهد
همراه این پیچیدگی ساده ،راه ها ااااا بروم....
- ۱.۲k
- ۰۸ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط