من به رختخواب میره، اما خوابش نمیبره...ملحفه هارو میندازه
من به رختخواب میره، اما خوابش نمیبره...ملحفه هارو میندازه
سیگاری روشن میکنه
کتابی مطالعه میکنه
دوباره چراغ رو خاموش میکنه
اما باز نمیتونه بخوابه
ساعت سه صبح بلندمیشه
درخونه دوستشومیزنه،پیشش درد ودل میکنه عو بهش میگه که نمیتونه بخوابه عو خوابش نمیبره..
ازش راهنمایی میخواد دوستش پیشنهاد میکنه که قدمی بزنه،
شاید خسته شه
بعد باید فنجانی جوشونده برگ زیرفون بخوره وچراغ وخاموش کنه
همه این کارا رومیکنه اما باز خوابش نمیبره
بلندمیشه
این دفعه میره دکتر
دکتر هم طبق معمول حرفایی میزنه وکسشر تلاوت میکنه
من باز نمیتونه بخوابه.. من توکلش پراز صداست..
صدای جیغ عه یه دختر بچه که ترسیده
یکی درونم داره التماس میکنه
یکی کنج مغزم نشسته عو داره هق هق میزنه..
میفهمی اینارو؟
بیخیال.. گفتنش سخته،چه برسه ب فهمش..
بلند میشه..
ساعت شیش صبح تپانچه ای رو پرمیکنه عو مغزشو متلاشی میکنه..
من مُرده
اما هنوز خوابش نمیبره..
#د_لامصب_سرم_داد_نزن
سیگاری روشن میکنه
کتابی مطالعه میکنه
دوباره چراغ رو خاموش میکنه
اما باز نمیتونه بخوابه
ساعت سه صبح بلندمیشه
درخونه دوستشومیزنه،پیشش درد ودل میکنه عو بهش میگه که نمیتونه بخوابه عو خوابش نمیبره..
ازش راهنمایی میخواد دوستش پیشنهاد میکنه که قدمی بزنه،
شاید خسته شه
بعد باید فنجانی جوشونده برگ زیرفون بخوره وچراغ وخاموش کنه
همه این کارا رومیکنه اما باز خوابش نمیبره
بلندمیشه
این دفعه میره دکتر
دکتر هم طبق معمول حرفایی میزنه وکسشر تلاوت میکنه
من باز نمیتونه بخوابه.. من توکلش پراز صداست..
صدای جیغ عه یه دختر بچه که ترسیده
یکی درونم داره التماس میکنه
یکی کنج مغزم نشسته عو داره هق هق میزنه..
میفهمی اینارو؟
بیخیال.. گفتنش سخته،چه برسه ب فهمش..
بلند میشه..
ساعت شیش صبح تپانچه ای رو پرمیکنه عو مغزشو متلاشی میکنه..
من مُرده
اما هنوز خوابش نمیبره..
#د_لامصب_سرم_داد_نزن
۷.۸k
۲۷ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.