تک پارتی/چند پارتی یونگی
تک پارتی/چند پارتی یونگی
♬..یونگی برادرته و میفهمه سیگار میکشی..♬
p4
ولی خیلی استرس داشتم نکنه مثل خوابم پیش بره نکنه دیگ باهام حرف نزنه با تمام استرسی که داشتم هنوزم میخواستم به شوگا بگم
(ساعت 8 شب) ویو شوگا
نامجون:خب برای امروز کافیه دیگه خب یه لحظه نرین
هممون رفتیم یه جا نشستیم که هم استراحت کنیم هم نامجون باهامون کار داشت
نامجون: خب شوگا چرا انقدر تو فکری؟
جین: راس میگه خیلی تو فکری
شوگا: نمیدونم چرا ولی احساس میکنم ات دارم ازم یه چیزی مخفی میکنه
جونگکوک: خب چرا بهش نمیگی
شوگا: من بگم اون میاد میگه
جیهوپ: خب شاید گفت
شوگا: نمیدونم ولی شاید ازش بپرسم.... خب دیگه با من کاری ندارین
همه: نه خدافظ
خدافظی کردم و از کمپانی خارج شدم
ویو ات
هنوز غذا اماده نشده بود هنوزم استرس داشتم پس وقتی میخواستم به شوگا بگم چقدر استرس بگیرم تو همین فکرا بودم که زنگ در به صدا در اومد استرسم بیشتر شد با ترس و لرز رفتم سمت در یه نفس عمیق کشیدم و درو باز کردم
شوگا: سلام گوسفندم چطوری
ات: س.. سلام خو.. خوبم
شوگا: چرا اینجوری حرف میزنی؟
ات: چجوری
شوگا: هیچ ولش خوابم میاد
ات: غذا درست کردم بخوریم و بعدش بخوابیم
شوگا: پس من میرم لباسامو عوض کنم
رفتم تو اشپزخونه میز رو چیدم
ات: شوگااااا(داد)
شوگا: اومدم(داد)
شوگا اومد غذا رو خوردیم باهم میز رو جمع کردیم ظرفاش هم شستیم
ات: شوگا بیا بریم تو بالکن کارت دارم
شوگا: خوابم میادددد
ات: بیاااا
رفتیم تو بالکن پذیرایی
ات: خب میخوام یه چیزی بگم
شوگا: چی
ات: استرس دارم قول بده چیزی نگی
شوگا: من اول باید بدونم چیه خب
جعبه سیگارم با فندکو برداشتم گذاشتم رو میز
شوگا: ات... این چیه (با اخم)
ات: ای... این.. لینا م.. مال من.. منه
شوگا: چند وقته (تا وقتی که نگفتم شوگا اخم کرده اوکی)
ات: ی... یک ماه
شوگا: ات یک ماه بعد تو به من نگفتی(صداش یکم بلند بود)
ات: م.. من نمیتونستم بگم(با گریه)
شوگا: خب الان این کار تو دلیل داره نه نداره فقط به خودت اسیب میزنی(الان دیگ اخم نکردع)
ات: ببخشید ولی خب من خودم نمیخواستم(با بغض سرشم پایین)
شوگا: چیشد که سیگار کشیدی؟
ات: یک نفری بهم گفت
شوگا: کی؟
ات:
♡ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ♡
یاع یاع یاع چه بد جا تموم کردمااااا
ولی من نمیدونم الان اینو ادامه بدم یا ارباب کوک تازع یه درخواست سناریو با تک پارتی هم دارم البته ممکنه این تک پارتی که هنوز ننوشتم هم چند پارتی بشه ولی میشه دیگ درخواست ندین تا وقتی که فیک ارباب کوک تموم بشه ولی سناریو میتونین درخواست بدین😐✌🏻
♬..یونگی برادرته و میفهمه سیگار میکشی..♬
p4
ولی خیلی استرس داشتم نکنه مثل خوابم پیش بره نکنه دیگ باهام حرف نزنه با تمام استرسی که داشتم هنوزم میخواستم به شوگا بگم
(ساعت 8 شب) ویو شوگا
نامجون:خب برای امروز کافیه دیگه خب یه لحظه نرین
هممون رفتیم یه جا نشستیم که هم استراحت کنیم هم نامجون باهامون کار داشت
نامجون: خب شوگا چرا انقدر تو فکری؟
جین: راس میگه خیلی تو فکری
شوگا: نمیدونم چرا ولی احساس میکنم ات دارم ازم یه چیزی مخفی میکنه
جونگکوک: خب چرا بهش نمیگی
شوگا: من بگم اون میاد میگه
جیهوپ: خب شاید گفت
شوگا: نمیدونم ولی شاید ازش بپرسم.... خب دیگه با من کاری ندارین
همه: نه خدافظ
خدافظی کردم و از کمپانی خارج شدم
ویو ات
هنوز غذا اماده نشده بود هنوزم استرس داشتم پس وقتی میخواستم به شوگا بگم چقدر استرس بگیرم تو همین فکرا بودم که زنگ در به صدا در اومد استرسم بیشتر شد با ترس و لرز رفتم سمت در یه نفس عمیق کشیدم و درو باز کردم
شوگا: سلام گوسفندم چطوری
ات: س.. سلام خو.. خوبم
شوگا: چرا اینجوری حرف میزنی؟
ات: چجوری
شوگا: هیچ ولش خوابم میاد
ات: غذا درست کردم بخوریم و بعدش بخوابیم
شوگا: پس من میرم لباسامو عوض کنم
رفتم تو اشپزخونه میز رو چیدم
ات: شوگااااا(داد)
شوگا: اومدم(داد)
شوگا اومد غذا رو خوردیم باهم میز رو جمع کردیم ظرفاش هم شستیم
ات: شوگا بیا بریم تو بالکن کارت دارم
شوگا: خوابم میادددد
ات: بیاااا
رفتیم تو بالکن پذیرایی
ات: خب میخوام یه چیزی بگم
شوگا: چی
ات: استرس دارم قول بده چیزی نگی
شوگا: من اول باید بدونم چیه خب
جعبه سیگارم با فندکو برداشتم گذاشتم رو میز
شوگا: ات... این چیه (با اخم)
ات: ای... این.. لینا م.. مال من.. منه
شوگا: چند وقته (تا وقتی که نگفتم شوگا اخم کرده اوکی)
ات: ی... یک ماه
شوگا: ات یک ماه بعد تو به من نگفتی(صداش یکم بلند بود)
ات: م.. من نمیتونستم بگم(با گریه)
شوگا: خب الان این کار تو دلیل داره نه نداره فقط به خودت اسیب میزنی(الان دیگ اخم نکردع)
ات: ببخشید ولی خب من خودم نمیخواستم(با بغض سرشم پایین)
شوگا: چیشد که سیگار کشیدی؟
ات: یک نفری بهم گفت
شوگا: کی؟
ات:
♡ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ♡
یاع یاع یاع چه بد جا تموم کردمااااا
ولی من نمیدونم الان اینو ادامه بدم یا ارباب کوک تازع یه درخواست سناریو با تک پارتی هم دارم البته ممکنه این تک پارتی که هنوز ننوشتم هم چند پارتی بشه ولی میشه دیگ درخواست ندین تا وقتی که فیک ارباب کوک تموم بشه ولی سناریو میتونین درخواست بدین😐✌🏻
۱۶.۷k
۰۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.