تک پارتی/چند پارتی یونگی
تک پارتی/چند پارتی یونگی
♬..یونگی برادرته و میفهمه سیگار میکشی..♬
P3
ویو ات
داشتم گریه میکردم صورتم خیس شده بود نفس نفس میزدم چرا من الان تو قبرستونم چرا یکی دارع صدام میزنه صداش چقدر اشناس یک دفعه از خواب پریدم (هاهاها فک کردین شوگا فهمید نع نفهمیدع)
شوگا: ات خوبی؟
هنوزم داشم گریه میکردم
ات: ا... ا.. اره
شوگا: چه خوابی دیدی؟
ات: هیچی کابوس بود
شوگا بغلم کرد
شوگا: اشکال نداره
و سرمو بوسید
شوگا: من باید برم کاری نداری
ات: نع خدافظ
شوگا: خدافظ
صدای بستن در اومد شوگا رفت حالم خیلی بد بود دیگ دوس نداشتم سیگار بکشم یه جورایی دلم میخواست به شوگا بگم ولی میترسیدم زنگ زدم به لیا(لیا دوست صمیمی ات)
لیا: سلام خر من
ات: الان اصلا حوصله ندارم
لیا: چرا چی شده
ات: کابوس دیدم ک شوگا فهمیده سیگار میکشم
لیا: همون اول من بهت گفته بودم نکن خب حالا کل خوابتو توضیح بده
به لیا کل ماجرا رو توضیح دادم
لیا: ارع بنظرم بگو خودت
منو لیا باهم نقشه کشیدیم که به شوگا بگم
♬..یونگی برادرته و میفهمه سیگار میکشی..♬
P3
ویو ات
داشتم گریه میکردم صورتم خیس شده بود نفس نفس میزدم چرا من الان تو قبرستونم چرا یکی دارع صدام میزنه صداش چقدر اشناس یک دفعه از خواب پریدم (هاهاها فک کردین شوگا فهمید نع نفهمیدع)
شوگا: ات خوبی؟
هنوزم داشم گریه میکردم
ات: ا... ا.. اره
شوگا: چه خوابی دیدی؟
ات: هیچی کابوس بود
شوگا بغلم کرد
شوگا: اشکال نداره
و سرمو بوسید
شوگا: من باید برم کاری نداری
ات: نع خدافظ
شوگا: خدافظ
صدای بستن در اومد شوگا رفت حالم خیلی بد بود دیگ دوس نداشتم سیگار بکشم یه جورایی دلم میخواست به شوگا بگم ولی میترسیدم زنگ زدم به لیا(لیا دوست صمیمی ات)
لیا: سلام خر من
ات: الان اصلا حوصله ندارم
لیا: چرا چی شده
ات: کابوس دیدم ک شوگا فهمیده سیگار میکشم
لیا: همون اول من بهت گفته بودم نکن خب حالا کل خوابتو توضیح بده
به لیا کل ماجرا رو توضیح دادم
لیا: ارع بنظرم بگو خودت
منو لیا باهم نقشه کشیدیم که به شوگا بگم
۱۱.۹k
۰۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.