𝔭𝔢𝔰𝔞𝔯𝔦 𝔟𝔞 𝔟𝔞𝔫𝔡𝔞𝔫𝔞𝔶𝔢 𝔤𝔥𝔢𝔯𝔪𝔢𝔰 ² 𝔭𝔞𝔯𝔱 ⁵
𝔭𝔢𝔰𝔞𝔯𝔦 𝔟𝔞 𝔟𝔞𝔫𝔡𝔞𝔫𝔞𝔶𝔢 𝔤𝔥𝔢𝔯𝔪𝔢𝔰 ² 𝔭𝔞𝔯𝔱 ⁵
کوک : تهیونگگگگ .
+ چی شدههه ؟؟
کوک : اینا میخوان شلوار منو بکشن پایینننن .
+ چی ؟؟😐
کوک : بیا داخل ببین اینجا چی میگننن .
رفتم داخل که چشمم خورد به جین که سعی داره شلوار کوک و از پاش دراره و اونم داره چک مالش میکنه .
+ چه خبره جین ؟؟ چرا داری شلوار کوک و از پاش در میاری ؟؟
جین : اوه ته . چطوری ؟؟
+ خوبم ممنون . تو خوبی ؟؟
جین : آره مرسی . بابا از یه ور شلوارش تنگه پاش نمیاد بالا . از یه ور دیگه هم باید شلوارشو دراره چون بهش اسپایک فلزی داره و عکسو خراب میکنه . سه ساعته دارم بهش میگم درش بیار درنمیاره اومدم خودم درش بیارم هی میزنتم .
+ خو کوک حیوونی ؟؟ درش بیار بینم .
کوک : ( با بغض ) روم نمیشه .
+ کوک فقط واسه عکسه . نگران نباش .
با خجالت شلوارشو دراورد که چشمم خورد به شورت گل گلیش . خندم گرفته بود بزور خودمو گرفته بودم پخش نشم تو اتاق عکس برداری . پس بگو چرا درش نمیاورد . زیر لب گفتم : این شورته رو از کشوی مامانت کش رفتی ؟؟
بی صدا میخندیدم . از خجالت سرخ شده بود . جین سرشو انداخت پایین اما از لرزش شونه هاش میشد فهمید داره میخنده . رفت داخل اتاقک داخل اتاق و گفت من برم بیرون . رفتم بیرون . چند دقیقه بعد کوک صدام زد برم داخل . شلوارشو پاش کرده بود .
کوک : دوستت میگه ازش عکسا رو بگیر .
+ باشه .
عکسا رو از جین گرفتم . شوگا رو صدا زدم . کوک و کول کردیم بردیمش توی ماشین . از جین هم خدافظی کردیم .
کوک : تهیونگگگگ .
+ چی شدههه ؟؟
کوک : اینا میخوان شلوار منو بکشن پایینننن .
+ چی ؟؟😐
کوک : بیا داخل ببین اینجا چی میگننن .
رفتم داخل که چشمم خورد به جین که سعی داره شلوار کوک و از پاش دراره و اونم داره چک مالش میکنه .
+ چه خبره جین ؟؟ چرا داری شلوار کوک و از پاش در میاری ؟؟
جین : اوه ته . چطوری ؟؟
+ خوبم ممنون . تو خوبی ؟؟
جین : آره مرسی . بابا از یه ور شلوارش تنگه پاش نمیاد بالا . از یه ور دیگه هم باید شلوارشو دراره چون بهش اسپایک فلزی داره و عکسو خراب میکنه . سه ساعته دارم بهش میگم درش بیار درنمیاره اومدم خودم درش بیارم هی میزنتم .
+ خو کوک حیوونی ؟؟ درش بیار بینم .
کوک : ( با بغض ) روم نمیشه .
+ کوک فقط واسه عکسه . نگران نباش .
با خجالت شلوارشو دراورد که چشمم خورد به شورت گل گلیش . خندم گرفته بود بزور خودمو گرفته بودم پخش نشم تو اتاق عکس برداری . پس بگو چرا درش نمیاورد . زیر لب گفتم : این شورته رو از کشوی مامانت کش رفتی ؟؟
بی صدا میخندیدم . از خجالت سرخ شده بود . جین سرشو انداخت پایین اما از لرزش شونه هاش میشد فهمید داره میخنده . رفت داخل اتاقک داخل اتاق و گفت من برم بیرون . رفتم بیرون . چند دقیقه بعد کوک صدام زد برم داخل . شلوارشو پاش کرده بود .
کوک : دوستت میگه ازش عکسا رو بگیر .
+ باشه .
عکسا رو از جین گرفتم . شوگا رو صدا زدم . کوک و کول کردیم بردیمش توی ماشین . از جین هم خدافظی کردیم .
۲۵.۸k
۲۶ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.